تربیت فرآیندی اساسی برای رشد و تعالی انسان است که تشویق و تنبیه در تربیت، بهعنوان دو ابزار کلیدی نقش مهمی ایفا میکنند. اما استفاده صحیح از این ابزارها نیازمند شناخت دقیق از نیازهای روانی و تربیتی افراد است. در دین اسلام، تشویق و تنبیه در تربیت با رویکردی عمیق و هدفمند ارائه شدهاند که هم به اصلاح رفتار و هم به رشد معنوی و شخصیتی توجه دارد. این مقاله به بررسی مفهوم و جایگاه تشویق و تنبیه در تربیت میپردازد و روشهای مؤثر برای بهکارگیری آنها را بررسی میکند تا زمینهساز رشد کامل انسان باشد.
در بحث تشویق و تنبیه در تربیت، دو رویکرد اصلی در مسیر رسیدن به تربیت مطلوب مطرح است: یکی بر استفاده از عوامل بیرونی مانند نمره، جایزه، کارنامه و مسابقه تأکید دارد؛ و دیگری به پرورش درونی و رشد شخصیتی دانشآموز توجه میکند. مدافعان رویکرد اول با استناد به آیات قرآن درباره بهشت و جهنم، رابطهای میان اعمال و پاداشها قائلاند، اما برداشت آنها سطحی است. در مقابل، طرفداران رویکرد دوم معتقدند پاداش خداوند خودِ نتیجه عمل است نه چیزی بیرونی. به تعبیر آنها، همانطور که آب در سرما تبدیل به یخ میشود، اعمال خوب انسان نیز در آخرت به شکلهای بالاتری بازمیگردد.
آیه «مَن جاء بالحسنة فله عشر أمثالها» نیز بر این نکته تأکید دارد که اصل عمل به انسان باز میگردد.
این گروه معتقدند که پاداش الهی عین رشد است، درحالیکه جوایز مادی مانند تبلت یا توپ ممکن است اثر منفی داشته باشند و مانع رشد واقعی کودک شوند. بنابراین، باید در تفسیر آیات مربوط به تشویق و تنبیه در تربیت دقت کافی داشت تا از سوءبرداشتها و خطاهای تربیتی جلوگیری شود.
روحیه تعبدگرایی یکی از عناصر بنیادین در تربیت دینی است که نقش مهمی در انگیزش دانشآموزان برای انجام تکالیف دارد. دین بستهای کامل از سوی خداوند است که همه قوانین آن به نفع انسانهاست و خدا نیازی به عبادت ما ندارد. اگر فرد به خدا اعتماد کند، تعبد را نیز خواهد پذیرفت، بدون آنکه نیازی به تشویقهای بیرونی داشته باشد. با این حال، متصدیان تعلیم و تربیت از جمله خانواده و نظام آموزشی در تقویت این روحیه کوتاهیهایی داشتهاند.در مدارس، دانشآموزان اغلب درباره دستورات دینی سؤالاتی دارند و معلمان نیز برای پاسخ، به جوایز مادی متوسل میشوند؛ مثلاً برای تشویق به نماز یا رعایت حجاب و عفاف، جایزهای پیشنهاد میکنند.
در نتیجه، دانشآموز نه به دلیل باور بلکه بهخاطر رسیدن به جایزه، تکلیف را انجام میدهد. این رویکرد موجب میشود که دانشآموز مربی را منبع قدرت بداند که از موقعیت خود سوءاستفاده میکند و در آینده که احساس قدرت بیشتری کند، احتمالاً در برابر او مقاومت خواهد کرد.در حالیکه در رابطه انسان با خدا، چنین دیدگاهی معنا ندارد؛ چون خداوند به عبادت ما نیازی ندارد و دستورات او تنها به نفع خود انسانهاست. برای مثال، نمازخواندن به رشد و آرامش فردی کمک میکند و پاداش آن در ذات عمل نهفته است، نه وعدهای بیرونی. بنابراین، راهکار اصولی و ماندگار برای ترغیب دانشآموزان به انجام تکالیف دینی، تقویت روحیه «تعبد خردمندانه» است؛ تعبدی که ریشه در شناخت و اعتماد به خدا دارد و به تجربه رشد در عمل منتهی میشود.
در نگاه دینی، تربیت دانشآموزان در سه دورهی هفتساله تقسیم شده است که ریشه در هندسه فکری اهلبیت (ع) دارد.
پیامبر اسلام (ص) میفرمایند: «فرزند، هفت سال مولی، هفت سال بنده و هفت سال وزیر است.» در هفت سال اول، کودک در جایگاه "سیادت" قرار دارد؛
یعنی او خود را رئیس میبیند و اطرافیان نیز باید با او با نرمی و احترام برخورد کنند. در این دوره، نباید از کودک انتظار تبعیت مطلق داشت، بلکه باید فضا برای بازی، آزادی و رشد روانی او فراهم شود. یکی از ایرادات رایج در نظام تربیتدینی این است که تربیت با آموزش یکی گرفته شده و تصور میشود حفظ قرآن یا آموزش دستوری مسائل دینی، مساوی با تربیت دینی است، در حالی که این دیدگاه صحیح نیست.برای مثال، اگر کودکی با شور و اشتیاق در حال بازی است، نشاندن او برای حفظ قرآن بدون توجه به نیازهای سنیاش، آسیبزا خواهد بود.
کودکان در این سن نیازمند تحرک و بازی هستند، نه یادگیری اجباری و فشرده. باید همانگونه که آموزش ریاضی از ساده به پیچیده پیش میرود، آموزش دینی هم با تدریج و متناسب با توان ذهنی کودک ارائه شود. استفاده از واژههایی مثل "یاد گرفتی" بهجای "حفظ کردی" نیز اهمیت دارد، چون نگاه کودک به علم و یادگیری را جهت میدهد.در این دوره، تنبیه کودک نهتنها مؤثر نیست بلکه به مقام سیادت او آسیب میزند و ممکن است باعث لجبازی یا دینگریزی شود. اما تشویق به رفتارهای شایسته میتواند مؤثر و انگیزهبخش باشد.
از اینرو کارشناسان تعلیم و تربیت پیشنهاد میکنند دانشآموزان پایه اول و دوم هر روز یک ساعت ورزش داشته باشند تا تخلیه هیجانی داشته و نیازهای حرکتیشان پاسخ داده شود. زیرا این گروه سنی هنوز در مرحله سیادت هستند و بهتازگی از فضای خانه جدا شدهاند.در مجموع، نگاه دینی به نظام تشویق و تنبیه در تربیت اقتضا میکند که نیازهای رشد روانی، هیجانی و شناختی کودک در هر مرحله از زندگی در نظر گرفته شود. غفلت از این موضوع میتواند موجب سردی از آموزش و دینگریزی شود. بنابراین، توجه به مراحل رشد، بهرهگیری صحیح از تشویق و تنبیه در تربیت، لازمه تربیت دینی موفق در مدرسه است.
یکی از عوامل اصلی ایجاد انگیزه در دانشآموزان، پاسخ صحیح به نیاز طبیعی آنها یعنی تحرک و جنبوجوش است. بر اساس روایات اسلامی، تحرک در کودکی زمینهساز هوشمندی در بزرگسالی است. در مدارسی با رویکرد مذهبی که به این نیاز توجه دارند، دانشآموزان بانشاطتر، فعالتر و با انگیزه بیشتری در فرآیند یادگیری شرکت میکنند. مهمترین تشویق و تنبیه در تربیت برای این کودکان، امکان بازی و تعامل با همسالان است، نه الزام به سکوت و نشستن مداوم.کارشناسان تعلیم و تربیت تأکید دارند که انگیزش درونی مهمترین عامل رشد علمی و تربیتی دانشآموزان است و محرکهای بیرونی مانند نمره و جایزه، نمیتواند جای آن را بگیرد.
استفاده نادرست از روشهای تشویقی و تنبیه در تربیت ناشی از ناآگاهی از ظرفیتها و ویژگیهای سنی دانشآموزان، نهتنها انگیزه را کاهش میدهد بلکه باعث فشار روانی نیز میشود.یکی از مشکلات جدی نظام آموزشوپرورش کمبود کارشناسان متخصص در حوزه تربیت است؛ با وجود تعداد بالای مدارس، هنوز در این حوزه خلأ محسوس وجود دارد. حضور مؤثر این کارشناسان میتواند سنتهای نادرست را اصلاح کرده و سنتهای تربیتی صحیح و اسلامی را در مدارس احیا کند. بنابراین، برای افزایش انگیزه و بهبود کیفیت آموزش، باید هم به نیازهای طبیعی دانشآموزان توجه کرد و هم از نیروهای متخصص در طراحی و اجرای برنامههای تربیتی بهره گرفت.
صرفنظر از تعاریف روانشناسانه در این زمینه، ابتدا باید به این نکته پرداخته شود که تشویق و تنبیه در تربیت چیست؟ آیا صرفاً پاداش و عقوبت، تشویق و تنبیه در تربیت محسوب میشود؟ مسلماً نه! یکی از مسئولین مدارس در مورد تشویق و تنبه چنین میگوید: درزمینه تشویق و تنبیه در تربیت بیشتر سعی بر آن است که دانشآموزان خودشان متوجه شوند که با کمکاری عقبافتادهاند؛ یعنی این باور را در آنها نهادینه میکنیم که موفقیت در هر کاری، تشویق برای تلاش در آن کار است. دانشآموز باید یاد بگیرد که برای رسیدن به موفقیت تلاش کند و اگر تلاش نکرد موفق نمیشود. موفق نشدن، خود تنبیه است. درحالیکه موفق شدن برای دانشآموز تشویق محسوب میشود.
نکتهای که بسیار حائز اهمیت است و باید به آن توجه داشت، تخصص افرادی است که با بچهها در ارتباط هستند. لذا متخصصترین افراد باید در دبستان تدریس کنند؛ یعنی معلم دبستان که دبستان بخشی از زندگی او میشود. سرمایهگذاری برای نیروی دبستان بسیار ضروری است. اگر سنگبنای بد و نادرستی در پیشدبستان گذاشته شود تا دوازده سال بعد مربیان و معلمان درگیر آن میشوند؛ اما اگر در مقطع پیشدبستانی درست، با برنامه و فعالیتهای منسجم برای دانشآموزان و اولیا مسیر پیشرو تعیین شود، دانشآموزان خوبی تحویل کلاس اول و بعد مقاطع بالاتر داده میشود؛ اما اگر سیستم آموزشی غلط باشد نتیجه مطلوب حاصل نمیشود. مثلاً در پیشدبستانی از دانشآموز بخواهند قرآن را کامل حفظ کند و با تنبیه و توبیخ بخواهند بازیگوشی دانشآموز را حل کنند؛ اینکار درنهایت دانشآموزی بیحوصله را تحویل کلاس اول میدهد.
تشویق در تربیت، از دیدگاه روانشناسان و کارشناسان تربیتی، ابزاری مؤثر برای تأیید و تقویت رفتار مثبت، تکرار آن و بهبود عملکرد فرد است. این تشویق میتواند انگیزه درونی را افزایش داده و فرد را در مسیر رشد و دستیابی به اهداف تربیتی یاری دهد. اما دیدگاهها درباره نحوه تشویق متفاوت است. برخی روانشناسان تأیید شخصیت و نام بردن از عمل مثبت را در ایجاد انگیزه مؤثر میدانند، در حالیکه برخی مجربان تربیتی معتقدند این رویکرد باعث اعتمادبهنفس کاذب میشود و باید تمرکز بر عمل فرد باشد، نه شخصیت او.
این دیدگاه نیز با نقدهایی از سوی روانشناسان مواجه است، چراکه بیتوجهی به شخصیت، موجب تظاهر، نفاق و تخریب عزتنفس انسان میشود. از نگاه دینی نیز شخصیت انسان محترم است و نباید نادیده گرفته شود. دیدهشدن نیاز روانی مهمی است که در صورت بیتوجهی، آسیبهای جبرانناپذیری به دنبال دارد. برای تشویق مؤثر، باید بستههای تشویقی متنوع و متناسب با موقعیت مانند تحسین شفاهی، اطلاعرسانی به اطرافیان مهم و ارائه جوایز مختلف استفاده شود. همچنین تشویق باید همراه با تنبیه باشد تا تأثیر طولانیتری داشته باشد. برنامهریزی برای تشویق، بهویژه در مسائل اعتقادی مانند نماز، اهمیت دارد و میتواند افراد را به رفتارهای مثبت ترغیب کند.
شیوه تشویق و تنبیه در تربیت در مدارس متفاوت است و برخی مدارس بهجای استفاده از جوایز مادی، به تشویقهای غیرمادی و تقدیرهای کلامی توجه دارند. در این مدارس، هدف این است که تشویقها بهگونهای انجام شود که به دانشآموزان دیگر لطمه نزند و همه دانشآموزان بر اساس تلاشهای خود تشویق شوند. بهطور مثال، در برخی مدارس کمد جوایز یا کارتهای تشویقی وجود ندارد، چراکه تشویقهای فردی ممکن است تبعات عاطفی منفی در سنین پایین داشته باشد. برخی مدارس از سیستمهایی مانند «زنگ معلم راهنما» برای تمرکز بر مسائل تربیتی و بازیهای تشویقی استفاده میکنند. در این مدارس، علاوه بر تشویق و تربیت غیر کلامی، روشهای تنبیه و تحبیب هم به کار میروند. تحبیب، که بر محبت و ارتباط انسانی تمرکز دارد، یکی از اصول مهم است.
برای اطلاعات بیشتر میتوانید مقاله منظور از تربیت غیر کلامی در مسیر تربیت فرزندان را مطالعه کنید.
در کنار اینها، برخی مدارس سیستمهای امتیازی دارند که دانشآموزان امتیازاتی برای کارهای مختلف (مثل قرآنخواندن، تلاش علمی و فرهنگی) جمع میکنند و بر اساس آن جوایز یا تشویقهای غیرمادی دریافت میکنند. این سیستمها به دانشآموزان انگیزه میدهد که نه فقط برای جایزه بلکه برای اثبات ارزش خود تلاش کنند.همچنین در نظام تشویق و تنبیه در تربیت برخی مدارس، معلمان مسئولیتهای مختلفی به دانشآموزان واگذار میکنند و به ازای کسب امتیاز، آنها مسئولیتهای کلاس را بر عهده میگیرند. تشویق گروهی هم معمول است؛ برای مثال، اگر تمام کلاس در یک فعالیت گروهی موفق شود، بهطور مشترک از آنها تقدیر میشود، مانند رفتن به اردو. تشویق باید به گونهای باشد که شادمانی درونی در دانشآموز ایجاد کند، بهطوری که خود او به نتیجه تلاشش افتخار کند.
در این روش، تشویق درونی بر تشویقهای بیرونی ارجحیت دارد، چراکه احساس درونی موفقیت بیشتر از هر نوع جایزه بیرونی تأثیرگذار است. در نتیجه، تشویق بهعنوان ابزاری برای ایجاد انگیزه و رشد شخصیت دانشآموزان، باید با دقت و توجه به نیازهای روانی و تربیتی آنها انجام شود.
روانشناسان و کارشناسان تربیتی تأکید دارند که تنبیه نباید بهعنوان روش ایدهآل تربیتی و اصلاحی استفاده شود. آنها معتقدند که تنبیه باید بهعنوان یک ابزار محدود و با هدف اصلاح رفتار بهکار رود، نه برای ایجاد آزار و اذیت. برخی متخصصان تربیتی تنبیه را بهعنوان یک محرک آزاردهنده پس از رفتار نامطلوب تعریف میکنند که میتواند فرصتی برای اصلاح سبک رفتار فرد فراهم آورد. اما تنبیه باید با نگاه بازدارنده و آگاهیبخش همراه باشد تا فرد از خطای خود آگاه شده و بهطور مؤثر رفتار خود را اصلاح کند.
در حالی که برخی مدارس و معلمان برای اصلاح رفتارهای نادرست از روشهای تنبیهی مانند جریمههای فیزیکی یا نوشتاری استفاده میکنند، روانشناسان پیشنهاد میدهند که تنبیه باید بر اساس تأکید بر دلایل اشتباه بودن عمل فرد باشد، نه صرفاً مجازات. بهطور مثال، برخی معلمان با روشهایی مانند «آزاد گذاشتن» دانشآموزان از تعامل و توجه معلم، تلاش میکنند تا دانشآموز خطاکار از رفتار نادرست خود پشیمان شود. این روش در مقایسه با مجازاتهای فیزیکی یا کلامی میتواند تأثیر بیشتری داشته باشد.
اهمیت دیده شدن برای دانش آموزان
در این روشها، معلم ممکن است به دانشآموز بگوید که آزاد است و نمیتواند در کلاس شرکت کند، به این امید که این رفتار معلم موجب ناراحتی دانشآموز شود و او خود از خطای خود پشیمان گردد. این روش نشان میدهد که مهمترین چیز برای دانشآموز در محیط مدرسه این است که «دیده شود». دانشآموزان، خصوصاً در مقاطع پایینتر، نیاز دارند که از سوی معلمان خود مورد توجه و محبت قرار گیرند. اگر معلم آنها را نادیده بگیرد یا از آنها فاصله بگیرد، این برای آنها بسیار سنگین است، زیرا حس میکنند که از طرف معلم خود بیارزش شدهاند.
بچهها در مراحل مختلف تحصیلی بهویژه در دوره ابتدایی، نیاز به توجه و حمایت معلم دارند تا حس ارزشمندی و مهم بودن را تجربه کنند. آنها اغلب نمیدانند که چرا در حال یادگیری برخی مطالب هستند، اما میخواهند دیده شوند و از معلم بازخورد بگیرند.
وقتی معلم بهعنوان تنبیه از آنها فاصله میگیرد، این کار میتواند به احساس رهاشدگی و بیارزشی در آنها منجر شود.بهطور کلی، هدف از تنبیه در نظام تشویق و تنبیه درتربیت، باید اصلاح رفتار فرد باشد، نه آسیب به احساسات و شخصیت او. تنبیههای نادرست و افراطی میتواند به کاهش اعتماد به نفس و اختلال در روابط فردی منجر شود. بنابراین، مربیان باید با دقت و با هدف اصلاح رفتار، از تنبیه استفاده کنند و همیشه بهدنبال روشهایی باشند که در آنها به شخصیت دانشآموز آسیب وارد نشود و در عین حال اصلاح رفتارهای نادرست حاصل شود.
تشویق و تنبیه در تربیت، دو ابزار کلیدی برای هدایت رفتار و پرورش شخصیت انسانها به شمار میروند. استفاده صحیح از این دو ابزار نیازمند شناخت دقیق از نیازهای روانی، سنی و اجتماعی فرد است. از دیدگاه اسلامی، تربیت باید بر پایه مراحل سهگانه سیادت، خدمت و وزارت طراحی شود که در هر مرحله، رویکرد متفاوتی برای تشویق و تنبیه در تربیت لازم است. تشویق بهعنوان ابزاری برای تقویت رفتارهای مثبت و ایجاد انگیزه درونی، و تنبیه بهعنوان روشی برای اصلاح رفتار، هر دو باید با محبت و آگاهی به کار روند. تنبیه نباید منجر به آسیب روانی یا کاهش عزتنفس شود، بلکه باید فرصتی برای یادگیری و رشد باشد. از سوی دیگر، تشویق باید بهگونهای باشد که به جای تأکید بر پاداشهای مادی، ارزش درونی موفقیت را در فرد تقویت کند. در نهایت، نظام تشویق و تنبیه در تربیت باید بهگونهای طراحی شود که ضمن حفظ شخصیت و احساس ارزشمندی فرد، او را به سمت تعالی معنوی و اخلاقی سوق دهد. این رویکرد، تنها با توجه به اصول دینی و علمی تربیت محقق میشود.
در صورتی که تمایل دارید تا با دوره های تربیتی متنوع، اردو های ماجرا محور، پرونده های ویژه تربیتی و همچنین استفاده از ظرفیت مشاوران برجسته تربیتی کشوری بهره مند شوید، فقط کافی ست تا به سایت همیار 28 مراجعه کنید و از دوره ها و مقالات ما بازدید بفرمایید.خوشحال می شویم تا نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
همیار 28، یاری برای تربیت
0دیدگاه ثبت شده، نظر تو چیه؟