این مقاله به بررسی مفهوم تربیت غیر کلامی، اهمیت آن در زندگی فردی و اجتماعی، و راهکارهای عملی برای بهکارگیری آن میپردازد، تا نشان دهد چگونه سکوت، نگاه، و رفتار میتوانند گویاتر از هر سخنی باشند. تربیت غیر کلامی، هنر پررنگی است که در آن رفتار، حالت چهره، لحن صدا، حرکات بدن و حتی سکوت، نقش اصلی را در شکلدهی به شخصیت ایفا میکنند. در دنیایی که کلمات فراوان و گاه بیاعتبار شدهاند، توجه به این شیوه تربیتی ضرورت مضاعفی یافته است. از منظر اسلام نیز، تربیت غیرکلامی به عنوان ابزاری مؤثر برای ایجاد ارتباط عمیق و تعامل سازنده مطرح شده است.
تنها زبان نیست که حرفزدن میداند و میتواند. چه بسیار واژهها که در سکوت گفته میشوند. چه حرفهای جدی و تأثیرگذار، بی مدد واژهها، دل ما را میلرزانند و اندیشـهها را مجذوب میکنند. چشمها بزرگترین سخنگویان خاموشاند! یک قطره اشک، کتابی است که پیش روی ما گشوده میشود. یک چشم بیاعتنا، یک چشـم خندان! یک چشـم گریان! یک چشـم معترض و یک چشــم بیروح و راکد، هر یک کتابی است، همه و همه کتابهایی هستند با حرفهایی که در سکوت گفته میشوند.
مصرف زیاد واژهها اسـراف نیست، بلکه هرزدادن خود است، بیاعتبارکردن کلام اسـت، ستم به واژههاست. چه خوب است نگفتن، وقتی گفتن کارا نیست. نه اشتباه نشـود، انکار تأثیر سخن نباید کرد. سخنی که از سـر سوز گفته شود، سخنی که سنجیده و شیرین باشد، سخنی که با پشتوانه عمل گفته شـود، تا ژرفای جانهـا راه مییابد. سخنی که سـوز ندارد، آب و آبرو ندارد! به قول وحشی بافقی:
سخن کز سـوز دل تابی ندارد
چکد گر آب از آن، آبی ندارد
سکوت ما را عمیق میکند. سکوت واژههایی دارد که در درون مخاطب زمزمه میشـوند.
گاه وقتی سکوت میکنیم، به مخاطب فرصت میدهیم تا در خودش فکر کند، تا جملههای ناگفته ما را خودش بجوید، خودش بخوانـد، نه اصلاً خـودش بگوید. پیدرپـی گفتـن تعـداد اشتباهها را زیاد میکنـد. فرصت اندیشیدن، تحلیـل و هضـم جملهها را از شـنونده میگیرد. پس کم بگوییم و فرصت بدهیم تا مخاطب بیشتر فکر کند.
حرف مثل غذاست. آن قدر در کام دیگران نریزیم که خفه شوند. اگر بیش از اندازه غذا بدهیم، گاهی نفرت به غذا ایجاد میشود. پر گفتن و زیاد گفتن، مقدمه نفرت و گریز است. گفتهاند: غذا آنقدر بخورید که احساس کنید هنوز گرسنهاید. خوب به این جمله گوش دهیم:
«تا گرسنه نشدهاید، نخورید و هنوز سیر نشدهاید، دست از غذا بکشید.»
صحبت کردن هم همینطور است. تا مخاطب احساس نیاز نکند، نگویید و هنوز اشتهای شنیدن دارد، تمام کنید!
خوب گفتن، زیاد گفتن نیست. هنر صرفهجویی در کلام هنر بزرگی است. گفتـن و گزیده گفتن و انتخاب واژههای مناسب، هنر است. اما هنرمندانهتر از آن انتخاب کلمههایی است که نمیگوییم! حذف حرفهایی است که نباید بزنیم، و حتی گاه صرف نظرکردن از همه حرفهایی است که میخواهیم بزنیم؛ یعنی هنر سکوت! سکوت گاه گویاتر از هر کلامی است:
امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید: «رب سکوت ابلغ من الکلام.» سکوت گاه رساتر از همه فریادهاست.اما تا کجا باشـد و کی باشد؟ گاه فریاد لازم است. گاه سکوت ستم است و نگفتن خیانت.اگر از سکوت میگوییم، سکوتی است که درسآموز باشد؛ راه را نشان بدهد. سکوتی که بهتر از کلمات حرف بزند.
در آموزههای دینی، کوتاهگویی یک ارزش است. مگر «قرآن»، کتاب عزیز و عظیم آسمانی ما، چنین نیست؟ کوتاه و گویا و رسا و زیبا؟ پس دانشمندی و ژرف فهمی، کوتاه کلامی را در پی دارد. دیگر بار پای درس امام زیباگویی و کوتاهگویی ـ
علی (علیه السلام)- بنشینیم که میگوید: «اذا تم العقل نقص الکلام»: هر چه عقل کاملتر میشود، کلام کوتاهتر میشود.
امروزه در مراکز تعلیم و تربیت پیشرفته بر اساس آخرین یافتههای تحقیقاتی به این نتیجه رسیدهاند که عمیقترین و موثرترین روشهای تربیت مطلوب در قالب غیر رسمیترین روشها نهفته است. شاید این ره آورد برای عدهای تعجب انگیز باشد که چگونه میتوان با الگوهای غیر رسمی و تربیت غیرکلامی رفتار فرد را تغییر داد؟
البته در آموزههای مذهبی و ادبیات عرفانی ما از این روش فراوان یاد شده است، اما به مصداق این تعبیر که هر قدر مفاهیم برای فرد بدیهی و طبیعی باشد به همان میزان از آن دورتر و بیگانهتر است این بدیهیات و غرق بودن در میان این تعالیم و مفاهیم ما را از درک و دریافت درست آن غافل کرده است. امروزه حتی در تشخیص بیماریهای روانی و درمان اختلالات رفتاری به جای مصاحبههای طولانی و رد و بدل کردن مطالب کلامی سعی دارند از طریق مطالعه رفتارهای غیر کلامی به عمیقترین لایههای درونی شخصیت دست یابند.
ما در روشهای جاری آموزشی و تربیتی راه را وارونه میرویم، به عنوان مثال هنگامی که میخواهیم رفتار کودکان را تغییر دهیم همواره با توصیهها، بایدها و نبایدها، قیل و قالها، موعظهها و صحبت کردنهای مدام سعی داریم آنها را به ایدهها و خواستههای خودمان متقاعد کنیم، اما این گونه روشهای کلامی نه تنها ما را به هدف نزدیک نمیکند بلکه بسی دورتر مینماید.
در روشهای کلامی به ویژه کلامهای همراه با توصیه قیم مبانه مخاطبان کودک و نوجوان را در برابر تحکم ها و دستورات حساس کرده و آنها مقاومت بیشتری از خود نشان میدهند. که این حساسیت مانع تاثیر پیام تربیتی میشود. آنچه زندگی کودک را شکل میدهد دستورات و توصیههای صرف بزرگسالان نیست بلکه اعمال و شیوههای زندگی آنهاست. جزئیترین، ریزترین، پنهانترین و غیر مستقیمترین رفتارها ممکن است وسیع ترین، عمیق ترین و ماندنی ترین تأثیرات را به دنبال داشته باشد.
کودکان آنچه ما میخواهیم نمیشوند بلکه آنچه انجام میدهیم میشوند. بعضی از کودکان در میان خاموشی و سکوت بیشتر از سخنرانی و نصیحت اثر میپذیرد. این تاثیر هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی مصداق دارد، یعنی پیامهای بزرگسالان از راه پنهان و غیر مستقیم خواه ناخواه نافذ میشود. از این رو اگر میخواهیم فرزندان ما با آرامش و وقار تربیت شوند، باید خود در زندگی واقعی آرام و باوقار باشیم. اگر میخواهیم فرزندان ما به تکریم شخصیت دست یابد، نه صرفاً از روی احترام لفظی و عبارات احترام آمیز، باید از طریق تربیت غیر کلامی و رفتارمان آنان را تکریم کنیم. این تکریم را با نگاه گرم به آنها، با توجه ارزنده به آنان، با گوش دادن صمیمانه به حرفهای آنها و بالاخره با همه وجود خود انجام دهیم.
بسیاری از اوقات مشاهده شده است که برخی از والدین در برخورد با مشکل فرزندان خود به جای اینکه از طریق غیر مستقیم به حل مشکل بپردازند، سعی کردهاند با به رخ کشیدن مشکل او وی را نسبت به ضعفهایش هوشیار گردانند.
این گونه والدین همواره ضعفها و کاستیهای او را با تحقیر سرزنش و ملامت بیان میکنند. غافل از اینکه مطرح کردن مشکل خود بار مضاعفی بر مشکلات موجود است. وقتی کودک به خاطر دلایل عاطفی از درس خواندن متنفر است، یا به خاطر ناامنیهای روانی دچار اضطراب است و یا به خاطر سرزنشها و حقارتهای دائمی مبتلا به افسردگیست، اگر بخواهیم با روش تربیت کلامی از طریق توصیهها و امر و نههای دائمی در پی رفع اختلال بر آییم، مسلماً نه تنها مشکل حل نخواهد شد، بلکه همین سرزنشها و توصیههای ما خود بر فشار و شدت مشکل وی میافزاید، و برعکس اگر ما در برابر این گونه اختلالات و مشکلات رفتاری سکوت کنیم و با خاموشی و حساس سازی پیش رویم، شانس حل خود به خودی مشکلات ایجاد شده را به مراتب فراهمتر نمودهایم، تا اینکه بخواهیم با اقدامات ناپخته و تربیت کلامی سرزنش کننده کودک را مداوا نماییم.
برای تحلیل این معنا میتوان به این مثال اشاره کرد که زمانی که زخمی در بدن ما ایجاد میشود اگر برای درمان آن بدون آگاهی از پیچیدگیها و ظرافتهای درمان زخم وارد عمل شویم، هرگونه اقدامی از جانب ما ممکن است منجر به بدتر شدن زخم و ایجاد عفونتهای عمیقتر شود، اما اگر با رعایت بهداشت این زخم را به حال خود رها کنیم طبیعت بدن و مکانیسم دفاع خون عفونت حاصل شده را از بین برده و به تدریج بهبودی حاصل میگردد.
در مورد مشکلات و ناهنجاریهای رفتاری کودکان نیز این حکم صادق است. زیرا اگر کودکان بنا بر اقتضای سنی و شرایط خاص تربیتی دچار مشکلات رفتاری شوند، چه بسا خود به خود در خلال گذر زمان به حالت تعادل بازگردند، اما اگر همان لحظهی شروع مشکل، ما با شتاب زدگی و وسواس و حساسیتهای خود، آن را عمده و برجسته کنیم نه تنها به فرایند حل مشکل کمکی ننمودهایم، بلکه به تعمیق و گسترش آن دامن زدهایم. اگر پرونده بالینی کودکان دارای اختلال عاطفی و رفتاری را از نظر زمان شروع اختلال و چگونگی تشدید و تعمیق آن مورد مطالعه قرار دهیم، در خواهیم یافت که وخامت مشکل از آنجایی شدت یافته که دخالتهای نابجا، روشهای نارسا و اقدامات مسئله ساز والدین شروع شده است.
در حالی که اگر کودک در همان وضعیت بحران با روش خاموشی و تربیت خاموش، تربیت غیر کلامی و غیر رفتاری بدون تحکم و دستور و سرزنش به حال خود رها شده بود، احتمال بهبودی، بیشتر میشد.
همین اصل را میتوان از سطح خانواده به سطح مدرسه نیز تعمیم داد. بدین معنا که اگر معلمان و مربیان از طریق روشهای تربیت غیر کلامی و غیر مستقیم با مشکلاتی که دانشآموزان در مدرسه دارند و به خاطر مسائل درسی و اخلاقی مورد مواخذه قرار میگیرند برخورد کنند، زمینههای مساعدتری را برای حل مشکل آنها فراهم مینمایند.
و برعکس اگر آنها به طور مستقیم و با سرزنش صریح و اقدام آشکار خود با دانش آموز برخورد کنند، به تشدید و تثبیت مسئله کمک نمودهاند. این موضوع در مورد نوجوانان که مقاومت و غرور خاصی از خودشان نشان میدهند، از حساسیتی بیشتر برخوردار است. در واقع ما با توصیهها، دستورات و نصیحتها بیشتر ارضا کننده خواستهها و احساسات خود برای رفع تکلیف هستیم تا اینکه در پی حل مشکل آنها باشیم.
ما بیشتر نگرانیها و فشارهای عصبی خود را از طریق قیل و قال، داد و فریاد و واکنشهای کلامی تخلیه میکنیم. چون خیال ما آسوده میشود که حجت را برای کودک تمام کردهایم. آنگاه آرام میگیریم و رضایت خاطر مییابیم. اما کیست که نداند مشکل همچنان به قوت خود باقیست و حکایت کماکان با عمقی بیشتر ادامه دارد.
در شرایطی که تب حرف و روش سخنرانی و نصیحت اوج میگیرد و همه سعی دارند از طریق روشهای تربیت کلامی به مقاصد تربیتی دست یابند، نوعی دلزدگی و انزجار در مخاطب ایجاد میشود که باید هرچه سریعتر و ظریفتر در چنین وضعیتی به سمت تربیت غیر کلامی تغییر روش داد و به مصداق حدیث زیبای(کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم) دعوت خود را نه از راه گفتار که از راه کردار اقامه کرد و بر اساس کلام
امام علی علیه السلام از طریق خاموشی و سکوت اقدام به تغییر رفتار نمود( کونوا دعاه الناس با الصامتین)مردم را از طریق سکوت و خاموشی دعوت کنید قطعاً چنین دعوتی رساتر و گویاتر از سخن و کلامی است که سطحی و صوری باشد.
هنر تربیتی یک معلم و رسالت ربوی یک مربی در این است که متعلم و متربی را از وابستگیهای کلامی و نصایح بیرونی برهاند و با فراهمسازی زمینههای مساعد او را به درون خویش رهنمون سازد. بهترین ذکرها در خود انسان است. بهترین نصایح در خویشتن فرد نهفته است.
فقط آمادهسازی روانی و تزکیه دل را میطلبد تا فرد از طریق حجت بیرونی پی به حجت درونی خود ببرد. از عقل دیگری رها گشته به عقل خود بینا دست یابد، و از نصیحت غیر بپرهیزد و از نصیحتهای خود سیراب گردد.
یکی از اصلیترین مواردی که به کیفیت و سلامت شیوهی ارتباط والدین با فرزندان در مسیر تربیت غیر کلامی کمک میکند، توجه به گستردگی ابزارهای ارتباطی است. برخی از والدین فکر میکنند، زمانی ارتباطشان با فرزندان قوی میشود که دائماً آنها را در معرض سخنان و کلمات متعدد و تربیت کلامی قرار دهند .
کلماتی که جنس تذکر، نصیحت و اموری از این قبیل دارد و این در حالی است که گاه با کلمات زیاد و فراتر از ظرفیت فرزندان و تربیت غیر کلامی صرف، ارتباط به جای اینکه تقویت شود گسستهتر از قبل خواهد شد و مسیر به سمت قطع پلهای ارتباطی والدین با فرزندان پیش خواهد رفت.
ابزارها و شیوههای ارتباطی، منحصر در ابزارها و شیوههای کلامی نیستند و مواردی در تربیت غیر کلامی را نیز شامل میشوند. گاه لازم است برای برقراری ارتباط سالم، استفاده از کلمات را کاهش داد و از زبان بدن و رفتارهای متناسب نیز استفاده نمود. حالات چهره و رفتارهای ما، دنیایی از پیامها را برای فرزندانمان به ارمغان میآورند بیآنکه ما کلامی را به کار برده باشیم. ارتباط و تربیت غیر کلامی به نوعی مؤید و تقویتکنندهی بُعد کلامیِ ارتباط نیز به شمار میرود؛
به عنوان مثال ما اسباببازیهای زیادی برای فرزندان خود خریدار میکنیم و در اختیار او قرار میدهیم و او را به استفاده درست از آنها تشویق میکنیم، گاه نیز تذکرات لازم در این زمینه را نسبت به آنها بیان میکنیم اما تعداد زیاد اسباببازیها هیچگاه جای بازی کردن والدین با فرزندان یا به نظاره نشستن والدین در هنگام بازی فرزندان را پر نمیکند.
فرزندان از همبازی شدن والدینشان با آنها و یا به نظاره نشستن والدین در هنگام بازیکردنشان پیامی را دریافت میکنند؛ که با تَلّی از اسباببازی ممکن است آن پیام را دریافت نکنند. رفتار والدین و زبان بدن در ارسال پیامهای توجهی، افزایش عزت نفس و … بسیار تأثیرگذار هستند.
در اهمیت تربیت غیر کلامی باید گفت که «رفتارهای غیر کلامی غالباً اطلاعات ارزشمندی دربارهی احساسات دیگران در اختیار ما میگذارند و نقش مهمی در بسیاری از اشکال تعامل اجتماعی از قبیل جذابیت فردی، نفوذ اجتماعی، کمکرسانی و … ایفا میکند.» به همین دلیل است که اسلام نیز بر توجه ویژه به تربیت غیر کلامی تأکید دارد به آن اندازه که
امام علی (علیهالسلام) داشتن روابط و تربیت غیر کلامی سازنده در ارتباط با افراد را نشانه ایمان میداند و هر انسان مؤمنی را به داشتن آن دعوت مینماید.آنجا که بیان
میفرماید: «اَلْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ؛ انسان باایمان شادیاش در چهره و اندوهش در درون قلب اوست.»
از این روست که اسلام بر این نوع تربیت غیر کلامی در ارتباط والدین با فرزندان نیز تأکید دارد و استفاده از آن را در مسیر تربیت فرزندان لازم و ضروری میداند که در ادامه به نمونههایی از آن اشاره میشود:
بوسیدن فرزند: یکی از راههای بسیار مهم که ارتباط والدین با فرزندان را تقویت و تصحیح مینماید استفاده از راههای عاطفی است که از جمله بارزترین آنها میتوان به بوسیدن فرزند اشاره نمود؛ والدین در این زمینه باید حیای کاذب را کنار گذاشته و در حدی که مرزبندی جنسی آن مشخص است و سبب افزایش عزت نفس فرزند میشود این کار را انجام دهند.
امام علی (علیهالسلام) دراینباره میفرمایند: «قُبْلَةُ اَلْوَلَدِ رَحْمَةٌ، بوسیدن فرزند موجب رحمت است.»
نوازش فرزند:چگونه است که انسان در برخورد با اطفال کوچک اطرافیان و گاه نوجوانان دیگر، دست نوازش بر سر آنها میکشد تا ارتباط بهتری با آنها برقرار نماید، اسلام بر این نوع رفتار که موجب افزایش صمیمت بین والدین و فرزندان میشود تأکید دارد. در این زمینه بهترین الگو پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است ایشان هر روز صبح بر سر فرزندان و نوادگانشان دست (نوازش) میکشیدند.
روی گشاده و چهره بشاش:گشادهرویی و بشاشت چهره یکی از راههای مؤثر در ارتباط و تربیت غیر کلامی است که میتواند اِعمال آن از سوی والدین نسبت به فرزندان، آثار بسیار مثبتی در جهت امیدبخشی به زندگی آنها داشته باشد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در این میفرمایند: «شَرُّ النّاسِ الضَّیِّقُ عَلی اَهْلِهِ، قالوا یا رَسُولَ اللّهِ وَ کَیْفَ یَکُونُ ضَیِّقا عَلی اَهْلِهِ قالَ: الرَّجُلُ اِذا دَخَلَ بَیْتَهُ خَشَعَتِ امْرَأَتُهُ وَ هَرَبَ وَلَدُهُ وَ فَرَّ فَاِذا خَرَجَ ضَحِکَتِ امْرَأَتُهُ وَ اسْتَأْنَسَ اَهْلُ بَیْتِهِ ؛[۵] بدترین مردم کسی است که بر خانوادهاش سختگیر باشد. گفتند ای رسول خدا! سختگیری بر خانواده چگونه است؟ فرمودند: مرد وقتی وارد خانه شود، همسرش از او هراسان و فرزندان از او گریزان شده، فرار کنند و چون بیرون رود همسرش شاد گردد و خانوادهاش با یکدیگر انس گیرند.
اعتدال در سختگیری و سهلگیری: روح حاکم بر رفتارهای والدین در درون خانه نسبت به فرزندان، باید مبتنی بر افزایش عزت نفس فرزندان باشد بنابراین میانهروی در رفتارها یکی از شروط لازم برای افزایش عزت نفس است. رفتارهای سختگیرانه و همچنین سهلگیرانه اگر متناسب با زمانی که فرزندان ما در آن زیست میکنند نباشد، ارتباط والدین با فرزندان را دچار چالش خواهد کرد.
امام علی (علیهالسلام) دراینباره میفرمایند: «لا تَقْسِروا اَوْلادَکُمْ عَلی آدابِکُم، فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ غَیْرِ زَمانِکُم ؛[۶] آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریدهشدهاند.»
از این دست شیوههای ارتباط و تربیت غیر کلامی که اسلام به والدین توصیه میکند بسیارند که ما در اینجا به همین چند مورد بسنده میکنیم. کوتاه سخن اینکه در تربیت درست فرزندان و تربیت دخترانه از نگاه اسلام اگر نگوییم تربیت غیر کلامی بیشتر از تربیت کلامی اهمیت دارد ولی کمتر از آن نیز دارای اهمیت نیست.
تربیت غیر کلامی فراتر از واژهها، زبانی عمیق و تأثیرگذار است که از طریق رفتار، حرکات، سکوت و حالتهای چهره انسانها را شکل میدهد. این شیوه تربیتی، بهویژه در دوران کودکی و نوجوانی، نقشی بنیادین در شکوفایی شخصیت دارد. کودکان بیشتر از آنچه والدین میگویند، از آنچه انجام میدهند تأثیر میپذیرند. اسلام نیز با تأکید بر اخلاق و رفتارهای پرهیزکارانه، اهمیت تربیت غیر کلامی را در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی برجسته میکند. راهکارهایی چون نوازش، لحن ملایم، چهره بشاش و بوسیدن فرزندان، نمونههایی از این تربیت هستند. در نهایت، توجه به تربیت غیر کلامی میتواند به تعاملات سالمتر، محیطی دلسوزانهتر و جامعهای پر از احترام و عاطفه منجر شود. از این رو، کمتر گفتن و بیشتر عمل کردن، کلید رسیدن به تربیتی مؤثر و پایدار است. هنر واقعی تربیت در این است که بتوانیم بدون سخن، درسهای زندگی را منتقل کنیم و از طریق رفتارمان الهامبخش دیگران باشیم. در این راه، صبر و حکمت، دو اصل کلیدی هستند که میتوانند ما را به موفقیت در تربیت غیر کلامی رهنمون سازند.
در صورتی که تمایل دارید تا با دوره های تربیتی متنوع، اردو های ماجرا محور، پرونده های ویژه تربیتی و همچنین استفاده از ظرفیت مشاوران برجسته تربیتی کشوری بهره مند شوید، فقط کافی ست تا به سایت همیار 28 مراجعه کنید و از دوره ها و مقالات ما بازدید بفرمایید.خوشحال می شویم تا نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
همیار 28، یاری برای تربیت
0دیدگاه ثبت شده، نظر تو چیه؟