در این مقاله سعی شده به موضوعات مختلفی در تربیت دخترانه از جمله تفاوتهای جنسیتی در تربیت دخترانه و پسرانه، نقش بندگی، اهمیت همسری و مادری کردن، خوشبختی از دیدگاه دینی در تربیت پرداخته شود. مقاله حاضر با تحلیل عمیق آموزههای قرآن و سیره معصومین علیه السلام، نشان میدهد که چگونه مفاهیمی نظیر بندگی، تعظیم والدین، و تربیت براساس اعتقاد و ایمان میتوانند زمینهساز خوشبختی و رشد فرهنگی-اجتماعی فرزندان ما شوند. همچنین، اهمیت توجه به ویژگیهای طبیعی هر جنس در تربیت و بالاخص تربیت دخترانه، نقش آن در شکلگیری هویت فردی و جامعهای آنها مورد بحث قرار گرفته است.
فرزندان ارزشمندترین هدیهای هستند که خداوند به امانت به ما سپرده و ما را بر سرنوشت آنها حاکم کرده است و ما نیز وظیفه داریم که این بار مسئولیت را با مطلوبترین روشها به سر منزل مقصود برسانیم.لازمه تربیت صحیح فرزندان، یاری گرفتن از قرآن و احادیث و رعایت موازین اسلامی است.روش تربیت فرزند در آموزه های اسلامی محبت، پند و نصیحت توأم با مدارا و احتیاط است که باید در عین حال دلنشین و مؤثر باشد و به بیانی دیگر تربیت کریمانه این اصول را در نظر گرفته است. در تربیت اسلامی زیادهروی دیده نمیشود و فقط از این راه میتوان افرادی معتدل را تربیت کرد؛ به طوری که تمام قوای او اشباع و تعدیل شوند و جسم و روح و عقل، هماهنگ باشند.تربیت، فارغ از جنبه روحی و نفسانی آن، جنبه بدنی و عقلی را نیز شامل میشود. هر گاه این سه به موازات یکدیگر و به طور صحیح تربیت شوند، قطعاً انسان توانا و مستعدی را تقدیم جامعه بشری خواهیم کرد. با توجه به اینکه روش های تعلیم و تربیت و موضوع تربیت مطلوب از زمانهای بسیار دور مورد توجه بشر بوده،در تمام عصرها تربیت در زندگانی انسان اهمیت والایی داشته است.
اهمیت فراوان تربیت و پرداختن به آن برای همه آشکار است؛ چون انسان، حقیقت ترکیبی از استعدادها و قوای جسمی و روحی است. پیامبر گرامی اسلام در حدیثی انسانها را به معادن تشبیه کرده و فرموده است: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضّه؛ مردم معدنهایی هستند همچون معادن طلا و نقره». چنانچه این استعدادها به شکوفایی و فعلیت نرسد، زندگی انسان بیهوده و عبث خواهد بود و کسی که هدف مشخص و اعتقادات راسخی دارد، هرگز بدین وضع راضی نیست، بلکه همواره در مسیر کمال گام مینهد و هر لحظه خود را به هدف نزدیکتر میکند. پس انسانی دور از تربیت، یعنی انسان دور از حیات فرهنگی و اعتقادی، دور از کمال و پیشرفت، انسان بیهدف و بالأخره انسانی دور از انسانیت.با توجه شرایط زندگی در عصر حاضر، که حضور زنان و دختران در همه امور اجتماعی اجتنابناپذیر شده است و قشر زنان و دختران، نزدیک به نیمی از نیروهای فعال و کارآمد جامعه را تشکیل میدهند.
در این شرایط، وجود برخی مسائل و آسیبهای فردی و اجتماعی،که پیامدهای ناگواری را در جامعه به دنبال خواهد داشت، بنابراین، در چنین شرایطی باید دانست که تنها در صورت پرداختن به موضوع تربیت دخترانه و البته تربیت درست و اسلامی دختران است که جامعه در امنیت به سر می برد و نابهنجاری های اخلاقی و اجتماعی کاهش می یابد. در نتیجه هدف از تربیت دخترانه در اسلام، علاوه بر خودسازی و پرورش باورهای دینی، آشنایی آنان با مهارتها و شیوههای زندگی است تا در زندگی آیندهشان به عنوان یک همسر، مادر و شهروند موفق جامعه اسلامی نقشآفرینی نمایند.
تربیت فرزند اعم از دختر و پسر دارای اشتراکاتی با یکدیگر است، اما اسلام در رابطه با تربیت فرزندان قائل به تفاوت هایی میان تربیت دخترانه و پسرانه است، که البته این تفاوت ها به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، بلکه ناشی از تفاوت های موجود در ساختارهای جسمی و روحی این دو جنس و همچنین مسئولیت ها و نقش هایی است که باید در بزرگسالی برعهده گیرند.تفاوت در تربیت دخترانه و پسرانه به منزله تبعیض نمی باشد، بلکه با توجه به ویژگیهای خاص آنها اقتضای این را دارد که دختر و پسر روش تربیتی خاصی داشته باشند. همچنین موضوع تفاوت های دختر و پسر از لحاظ جسمی روحی عقلانی و وظایف متفاوت آنها مطرح شده که علت اصلی در تفاوت تربیت آنها این عوامل می باشد.در نگاه دینی مرد عهدهدار خرج خانواده است.
پس پسران را باید برای نان آوری آماده کنیم. زن عهدهدار نقش همسری و مادری در محیط خانواده است؛ پس باید دختران را برای همسری و مادری آماده کنیم. البته سبک زندگی غربی این دیدگاه را نمیپذیرد و با همه توان تلاش میکند تا نقش جنسیت را در مدیریت شغلها از میان ببرد. بخشی از تلاش تفکر مادی گرا غرب در ذهن برخی از ما نیز تاثیر خود را گذاشته است. قسمت اصلی این تاثیر تخریب جایگاه همسری و مادری در نگاه بخشی از افراد جامعه است. تخریب جایگاه همسری و مادری به شدت در نوع تصمیم گیریهای تربیتی موثر است و موجب میشود والدین در تربیت فرزندان خویش نقش جنسیت را کمرنگ کنند.
در اینکه از نظر دینی، مرد وظیفه تامین مخارج زندگی را بر عهده دارد و زن به طور کلی وظیفهای در برابر تامین مخارج زندگی ندارد، تردیدی نیست. البته موارد استثنایی هم هست که کاری به آنها نداریم. بر پایه این نگاه یکی از نشانههای موفقیت در تربیت دخترانه و پسرانه آن است که بتوانیم فرزندانمان را برای نقشی که بناست در آینده بر عهده بگیرند آماده کنیم. پسر در آینده بناست عهدهدار تامین مخارج خانواده شود پس باید پیش از قرار گرفتن در این جایگاه برای ایفای نقش خویش آماده شود. در تربیت دخترانه به شدت به پرداختن در مورد موضوع بندگی نیاز داریم. بندگی در اینجا یعنی پذیرش اینکه خدای مهربان مالک و مدبر ماست و ما در زندگی خویش باید اجرا کننده نقشی باشیم که او کشیده است. خالق چه نقشی را در زندگی بر عهده زن گذاشته است؟ آیا نقش او با نقش مردان یکی است؟ آیا نسیت در ایفای نقش انسان در مسیر زندگی تفاوتی ایجاد نمیکند؟به نظر میرسد اگر از تبلیغات فریبندهای که در دوران معاصر جام گرفته چشم بپوشیم، و با ذهن و دلی حق طلبانه به دنبال پاسخ این سوالها برویم، جای تردید نمیماند که نقش اصلی زن در خانواده شوهرداری و مادری کردن است، این مسئله از نگاه معارف دینی قطعی و مسلم است.
امام باقر علیه السلام فرمودند: «علی و فاطمه علیهما السلام تقسیم کارهای زندگی مشترک خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وانهادند و ایشان کارهای داخل خانه را به فاطمه علیها سلام و کارهای بیروناز خانه را به علی علیه السلام سپردند
در این هنگام فاطمه علیها سلام فرمود کسی جز خدا نمیداند که تا چه اندازه خوشحال شدم از اینکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا از انجام کارهای مردانه معاف کرد.» خوب است حواسمان باشد که در این داستان چه کسانی حضور دارند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم امیر مومنان علی علیه السلام حضرت زهرا سلام الله علیها سه شخصیت اول جهان خلقت که جز خدا کسی بالاتر از آنها نیست. چه کسی وظیفه تقسیم کار را بر عهده گرفته؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم که جز از وحی حرف دیگری نمیزند: وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيࣱ يُوحَىٰ و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖهر که از رسول خدا اطاعت کند در حقیقت از خدا اطاعت کرده است.
کارها میان چه کسانی تقسیم شده است؟ میان زن و شوهری که والاترین و موفق ترین ازدواج و زندگی مشترک عالم را شکل دادهاند.کسانی که جز بندگی به هیچ چیز دیگری در زندگی فکر نکردند این دو نفر شاخص و ملاک بندگی هستند کسی اگر میخواهد بندگی خویش را محک بزند باید خویش را با سنگ محگی که از زندگی آنها به دست میآورد بسنجد. پس از تقسیم کار چه حسی در برترین بانوی جهان ایجاد میشود؟ حسی آکنده از شوق این قاعده را هیچگاه فراموش نکنید شوق حجت خدا نشان از تطابق کار او با هدف خلقت دارد. ملاک حقانیت هر کاری خوشحالی حجت خدا و معیار باطل بودن هر کاری خشم اوست.
فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ، وَالْباطِلُ مَا سَخِطْتُمُوهُحق آن است که شما را خشنود میکندباطل آن است که شما را به خشم میآورد.
ما از این حدیث زیبا به راحتی به این نتیجه میرسیم که اگر خانه محیط اصلی برای کار زن باشد با آفرینش او تناسب دارد. به عبارت دیگر دختر به گونهای آفریده شده است که مسیر رسیدن او به هدف آفرینشش از داخل خانه میگذرد. حتی اگر زنی چون فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد باز خانه را به عنوان مسیر بندگی خویش انتخاب میکند آن هم فاطمهای که از نظر توان روحی و جسمی در حد اعلاست. بدون تردید اگر مسیر آفرینش او از بیرون خانه میگذشت در انتخاب بیرون خانه ذرهای تردید نمیکرد و به همین اندازه خوشحال میشد، که در این حدیث خوشحال شد زیرا فاطمهای که این اندازه از تقسیم کار از سوی پدرش خوشحال شد، در روزهای پایانی عمرش،وقتی وظیفه بندگی خویش را در آن سوی دردید لحظهای تردید نکرد و پشت درآمد و از آنجا به کوچه رفت و با مردان روبرو شد و بعد هم در مسجد برای همه خطبه خواند.
نگاه ما به خوشبختی و بدبختی فرزندانمان به شدت در تلاشهای ما برای تربیت دخترانه فرزندانمان تاثیرگذار است. این نگاه در نوع گفتار و رفتار ما با فرزندانمان هم اثر گذاشته و باور آنها را نسبت به خوشبختی و بدبختی تغییر میدهد.
پدر و مادر موفق کسانی هستند که خوشبختی و بدبختی را چیزی جز بندگی جستجو نکردهاند و همین باور را در جان فرزندانشان جاری میکنند.وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِو جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند. نکته بسیار مهمی که باید مورد توجه باشد این هست که در مسیر تربیتی بسیاری از والدین انحراف از همین نقطه آغاز میشود، فراموش کردن هدف زندگی. اگرچه اصل بندگی جنسیت بردار نیست،ولی بدون تردید مصداقهای بندگی برای زن و مرد تفاوتهایی دارد که قابل انکار نیست.
باید نگاه دختران به آینده خویش نگاهی همراه با ایمان باشد. آنها باید فارغ از نگاه تبلیغاتی و زن فریب تصویری از آینده بسازند که در آن بندگی سرلوحه همه کارها باشد. در تربیت دخترانه برای تغییر این تصویر باید نظام محاسباتی خود و دخترانمان بر اساس آنچه دین گفته است تغییر کند، مشکل از نظام محاسباتی به هم ریخته است. شاید هنوز هم بسیاری از مادران به کار در خانه اعتقاد داشته باشند اما میزان ارزشی که این کار در نظام محاسباتی آنها دارد با آنچه در نظام محاسباتی دین آمده است، تفاوت زیادی دارد. به همین دلیل هم مسیر تربیتی ما با میزان اعتقادی که به کار زن در خانه داریم به سمت و سویی که دین مشخص کرده هدایت نمیشود.
امام باقر علیه السلام فرمودند: ارزش زن صالح از هزار مرد ناصالح بیشتر است. هر زنی که هفت روز به همسرش خدمت کند، خداوند هفت در جهنم را به روی او میبندد و هشت در بهشت را به روی او باز میکند.
تا از هر کدام که خواست وارد شود. بعد از خواندن این حدیث به این پرسشها پاسخ بدهیم در نظام محاسباتی ما خدمت زن به همسرش چه جایگاهی دارد؟میان نگاه ما تا نگاهی که این حدیث از آن سخن میگوید چقدر فاصله وجود دارد؟اگر به نگاهی که در این حدیث آمده ایمان بیاوریم چقدر انگیزه خدمت پیدا میکنیم؟ در حدیث دیگری از
امام باقر علیه السلام میخوانیم: «هیچ زنی نیست که جرعهای آب به همسرش میدهد مگر آنکه این کار برای او از یک سال عبادتی که روزهایش را روزه بدارد و شبهایش را به عبادت بایستد بهتر است. خداوند برای هر جرئهای که همسرش را نوشانیده شهری در بهشت برایش بنا میکند و شصت گناه او را میآمرزد.»
بعد از خواندن و شنیدن این احادیث شیوه تربیتی خودمان را محک بزنیم ما در تربیت دخترانه تا چه اندازه ین نگاه را تقویت کردهایم؟ نگاه گربه را دم حجله باید کشت، تابلوی زندگی دخترانمان شده یا جرعهای آب به دست شوهر بده و بهشت را بخر؟نکته قابل توجه این است که این احادیث نمیخواهند به زنان بگویند به هفت روز خدمت یا نوشاندن جرئهای آب به همسرتان بسنده کنید. این احادیث میخواهند نظام محاسباتی ما را اصلاح کنند. هر چقدر ارزش چیزی بیشتر باشد واحد اندازهگیری آن کوچک میشود. آهن را با کیلو یا تن اندازه میگیرند، ولی طلا را که ارزشش بالاتر است با واحد مثقال و گرم وزن میکنند. ارزش خدمت زن به شوهر به قدری زیاد است که واحد اندازهگیری آن جرعهای آب است. در تربیت دخترانه ما باید دخترانمان را مشتاق خدمت در خانه بار بیاوریم، تا سنگینی کار خانه به آنها حس بدی ندهد که هیچ، به آنها حس خوشبختی بدهد.
در تربیت دخترانه، علاوه بر همسری نقش مادری هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: زن هنگامی که باردار میشود اجرش مانند کسی است که با جان و مالش در راه خدا جهاد میکند، هنگامی که فرزندش را به دنیا میآورد به او گفته میشود گناهان تو بخشیده شد. پس عمل را از نو آغاز کن و هنگامی که به فرزندش شیر میدهد در برابر هر بار شیر دادن به او پاداش آزاد کردن یک برده از فرزندان اسماعیل را میدهند. مادری کردن از نگاه دین از همان لحظه بارداری آغاز میشود ۹ ماه بارداری برابر است با ۹ ماه جهاد در راه خدا با جان و مال. اگر در تربیت دخترانه این نگاه دینی پررنگ باشد، اگر نظام محاسباتیاش بر اساس دین شکل گرفته باشد و اگر دختر دغدغه بندگی داشته باشد، عطش مادر شدن خواهد داشت و در همه لحظههای بارداری احساس جهاد در راه خدا را دارد.
حال به این سوال مهم پاسخ دهیم که چند نفر از دختران اطرافیان را میشناسید که وقتی از آنها بپرسید دوست دارید در آینده چه کاره شوید بگویند: دوست دارم مادر بشوم!! زمانی که مادری کردن را برای دخترانمان اصل ندانیم آنها را برای مادر شدن تربیت نمیکنیم. پس کارهایی که از آنها میخواهیم ربط چندانی به مادر شدن ندارد، از سوی دیگر کارهایی که مهارتهای آنها را برای مادری کردن افزایش میدهد از فهرست کارهایشان حذف میشود و این خیلی طبیعی است. در دنیای امروز دغدغه مادری کردن به دغدغه مادر شدن تبدیل شده است. این یک فاجعه بزرگ است دخترها بر اساس همین نگاه تربیت میشوند. مادر شدن یعنی زاییدن یک جسم که از اتفاق روزگار حرکت دارد و در برابر محیط اطراف خویش عمل و عکسالعملهایی از خود نشان میدهد. زاییدن اگرچه سخت و دردناک است ولی زن مجبور است یکی دو بارش را به جهت پاسخ به غریزه مادری تحمل کند. اما مادری کردن یعنی به دنیا آوردن و پرورش یک انسان به سوی مقصدی متعالی. خوب است اندکی به فاصله میان مادر شدن و مادری کردن فکر کنیم.
کسانی که دغدغه مادر شدن دارند نیازی به آمادگی قبلی ندارند، نهایتش باید کمی به فکر تغذیهشان باشند تا در دورانی که بچه در شکمشان نگه میدارند خود و فرزندشان کمبودی پیدا نکنند. از نظر روحی هم باید آنها را آماده زاییدن کرد تا بر ترس طبیعی زایمان غلبه کنند. نکته مهم دیگر این است زمانی که دغدغه فقط بچه داشتن و مادر شدن بود، باید به او یاد داد که برای مادر شدن همیشه وقت هست پس تا میتوانید بچه داشتن را به تاخیر بیندازید؛ زیرا بچه عنصری مزاحم برای خوش گذراندن در زندگی است. اگر هم یاد ندهید به قدری در رفتار و گفتار مادران امروزی دیده میشود که همه از بر هستند. اما در تربیت دینی مادر کسی است که غیر از آدم(ع) همه انسانها و بنی بشر در شکم او پرورش یافته و از او زاده شده و میشوند.
بنابراین، اگر «رحم» مادر را برداریم، میتوان گفت که نسل بشری باقی نمیماند. از همین رو «امّ» اصل و ریشه و اساس زندگی و زایش انسانی است. در قرآن، «والدین» یعنی پدر و مادر از چنان جایگاه بلند و رفیع برخوردارند که پس از حکم عبودیت خدا بر حکم احسان بر آنان تاکید میشود، تا جایی که قطع «رحم» و گرفتار شدن به «عاق والدین» بزرگترین مصیبت فرزندان خواهد بود که راهی برای رهایی و نجات جز به آمرزش آنان نیست؛ زیرا هیچ حقالناسی بزرگتر از حق والدین در پیشگاه خدا نیست. خدا در قرآن به موضوع پدر و مادر خصوصا مادر و مادری توجه خاصی کرده است؛ زیرا راه نجات آدمی و کسب موفقیتهای بزرگ در فهم جایگاه والدین بهویژه مادر و تعظیم و تکریم آنان و ادای حقوق ایشان است. بر اساس تعالیم قرآن، حرمت مادر و احترام حریم او بر فرزند واجب است و ترک آن حرام. بنابراین، هر گونه بیحرمتی نسبت به مادر و کوتاهی در رعایت حقوقش گناهی بزرگ است که نیازمند توبه و پذیرش آن از سوی خدا است. پس در جامعهای که در تربیت دخترانه آن، همسری و مادری برای زن مقدس است، مردان جامعه مدافع پاکی و طهارت همه دختران و زنان میشوند.
کلام آخر اینکه تربیت فرزند بالاخص تربیت دخترانه، مثل پرورش گل است. گل را آب میدهند و در نور میگذارند و همه زمینهها را برای شکفتن آن فراهم میکنند تا خودش باز شود. اگر انسان بخواهد با دستش به باز شدن گل کمک کند و به آن شکوفایی مصنوعی بدهد آن را خراب میکند. باید تکلیف خودمان را با آینده فرزندمان مشخص کنیم کدام آینده را برای او سعادت و خوشبختی میدانیم و نام کدام عاقبت را شقاوت و بدبختی میگذاریم؟ همانطور که گفته شد نگاه ما به خوشبختی و بدبختی فرزندانمان به شدت در تلاش ما برای تربیت دخترانه و همچنین تربیت فرزندانمان تاثیر گذار است. این نگاه در نوع گفتار و رفتار ما با فرزندانمان هم اثر گذاشته و باور آنها را نسبت به خوشبختی و بدبختی تغییر میدهد. پدر و مادر موفق کسانی هستند که خوشبختی و بدبختی را در چیزی جز بندگی جستجو نکردهاند و همین باور را در جان فرزندانشان جاری میکنند. به نظر میرسد اگر از تبلیغات فریبندهای که در دوران معاصر انجام گرفته چشم بپوشیم و با ذهن و دلی حق طلبانه به دنبال این حقیقت فطری برویم، جای هیچ تردیدی نمیماند که نقش اصلی زن در خانواده شوهرداری و مادری کردن است. این نگاه از معارف دینی قطعی و مسلم است.
در نهایت، میتوان گفت که تربیت دخترانه از منظر اسلامی، فراتر از یک سری آموزهها و قواعد، یک رؤیای جامع است که به دنبال پرورش زنانی است که هم در نقش همسری و مادری موفق باشند، و هم در محیط اجتماعی تأثیرگذار عمل کنند. توجه به بندگی به خداوند، احترام به والدین، و پذیرش نقش طبیعی خود در زندگی، از جمله اصول بنیادینی است که بایستی در تربیت دخترانه جا داشته باشد. همچنین، اهمیت تعامل بین نسلها و درک صحیح مفاهیم دینی در قالب یادآوریهای قرآنی و احادیث معصومین علیه السلام، نقش بسزایی در شکلگیری هویت انسانی و اجتماعی دختران دارد. با توجه به چالشهای عصر حاضر، تربیت دخترانه نه تنها در آینده شخصی زن بلکه به پایداری خانواده و جامعه موثر است. با توجه به این اصول و مقاصد اساسی میتوان فرزندان را برای سفری بلندمدت به سمت کمال و خوشبختی آماده کرد.
در صورتی که تمایل دارید تا با دوره های تربیتی متنوع، اردو های ماجرا محور، پرونده های ویژه تربیتی و همچنین استفاده از ظرفیت مشاوران برجسته تربیتی کشوری بهره مند شوید، فقط کافی ست تا به سایت همیار 28 مراجعه کنید و از دوره ها و مقالات ما بازدید بفرمایید.خوشحال می شویم تا نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
همیار 28، یاری برای تربیت
0دیدگاه ثبت شده، نظر تو چیه؟