این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه روشهای آموزش بر تربیت اثر گذاشته و میتوانند یا به رشد و شکوفایی استعدادها کمک کنند یا به مانعی برای رشد تبدیل شوند. ما از تفاوتهای بین تعلیم و تربیت سخن خواهیم گفت و به این پرسش پاسخ خواهیم داد که آیا روشهای آموزشی میتوانند به تربیت انسانی یا نفسانی منجر شوند. این بحث به ما کمک میکند تا بفهمیم چگونه میتوانیم به شیوهای آموزش دهیم که به تحقق پتانسیلهای انسانی کمک کند، نه اینکه آنها را محدود یا نابود کند.
در تربیت انسان، آموزش نه تنها به عنوان انتقال دانش، بلکه به عنوان یک نیروی شکلدهنده به استعدادها و شخصیتها عمل میکند. اما آیا همه روشهای آموزشی به یک اندازه در این مسیر موفق هستند؟ روش مناسب چیست؟
آموزش (تعلیم): آموزش یا تعلیم به فرآیند انتقال دانش و اطلاعات از یک فرد به فرد دیگر اشاره دارد. این فرآیند شامل تدریس، باسواد کردن، و با اطلاع کردن افراد است. به عبارت دیگر، آموزش بیشتر به انتقال معلومات و دانش تئوریک میپردازد.
تربیت : تربیت فراتر از انتقال دانش است و به معنی به فعلیت رساندن استعدادها و رساندن انسان به کمال وجودیاش است. تربیت به تکامل شخصیت، اخلاق، و مهارتهای اجتماعی و اخلاقی افراد میپردازد. این فرآیند شامل پرورش ارزشها، اعتقادات و هنجارهایی است که فرد را به یک شهروند مسئول و کامل تبدیل میکند.
در مقایسه آموزش و تربیت، میتوان گفت که آموزش بخشی از تربیت است. تربیت یک فرآیند تعاملی است که در آن معلومات و دانش میتواند جهتدهنده باشد. اگر دانش ارائه شده حقیقی و صحیح باشد، میتواند انتخابهایی مفید و مؤثر برای فرد به ارمغان آورد. اما اگر این دانش کاذب یا نادرست باشد، میتواند فرد را از مسیر تکاملی واقعیاش منحرف کند. بنابراین، ارتباط بنیادینی بین تعلیم و تربیت وجود دارد، به خصوص در زمینه علومی که به طور مستقیم با هویت و جهتگیری انسانی مرتبط هستند.
روش آموزش یا روش تدریس (Teaching Method) روش سازماندهی شکل یادگیری با هدف برآورده شدن یک هدف آموزشی خاص، یا به جای گذاردن یک اثر یادگیری خاص است. آموزش برنامهای، سخنرانی، و نمایش عملی مثالهایی از روش تدریس محسوب میشوند.
روش تدریس از نظر مفهومی با «واسطه آموزشی» (وسیلهای برای در معرض قرار دادن یک منبع اطلاعات در مقابل دانش آموزان، مانند کتاب درسی، تلویزیون، رایانه یا معلم و دانش آموزان دیگر) تفاوت دارد. در واقع ممکن است از چند روش تدریس مختلف در یک واسطه آموزشی استفاده شود (مانند استفاده از آموزش برنامهای، سخنرانی، یا نمایش عملی در تلویزیون)، یا از یک روش تدریس خاص در چند واسطه آموزشی مختلف استفاده شود (مانند استفاده از آموزش برنامهای در کتاب درسی یا تلویزیون).
روش تدریس، مجموعهٔ فعالیتها و مراحل تجربی است که برای نیل به هدفی معین انجام میشود و بهترین روش روشی است که با صرف کمترین مدت و با توجه به امکانات موجود، بیشترین بهره و نتیجه را عاید گرداند. تدریس را سازماندهی یادگیری دانشآموزان تعریف کرده و روش تدریس مجموعهٔ فعالیتهایی است که با توجه به شرایط و امکانات موجود صورت میگیرد تا مساعدترین زمینه را برای پرورش و آموزش مؤثر و مطلوب فراهم سازد.
در عرصه آموزش، تنها دانش و معلومات نیستند که اهمیت دارند؛ "روش" ارائه این دانش نیز نقش تعیینکنندهای دارد. برخی روشهای آموزش به تدریج قدرت ابتکار و استقلال فکری را از دانشآموز میگیرند. این روشها به گونهای هستند که به جای پرورش استعدادها، به سرکوب و محدود کردن آنها میپردازند. به عنوان مثال، سیستمهای آموزشی که بر حفظ کردن و تکرار بیپایان تأکید دارند، بدون ایجاد فضایی برای پرسشگری و تفکر انتقادی، در واقع دانشآموز را از خلاقیت محروم میکنند.
در مقابل، روشهای آموزشی وجود دارند که به تدریج قدرت فهم و ابتکار را در دانشآموز تقویت میکنند. این روشها به افراد کمک میکنند تا نه تنها دانش را بیاموزند، بلکه به کشف مطالب جدید و پیچیده نیز بپردازند. فرض کنید یک کلاس فیزیک که در آن دانشآموزان به جای شنیدن صرف درس، به انجام آزمایشهای عملی تشویق میشوند؛ این روش باعث میشود تا دانشآموزان به درک عمیقتری از مفاهیم برسند و حتی خودشان به پاسخهایی دست یابند که در کتابها نیست.
تفاوت این دو رویکرد آموزشی به این دلیل است که روش اول برخلاف حرکت طبیعی و رو به رشد انسان است. آموزش باید به گونهای باشد که با تحولات درونی فرد هماهنگ باشد تا به نتایج مطلوب برسد. تصور کنید یک گل در حال رشد است؛ شرایط خارجی مناسب، آنهایی هستند که به گل اجازه دهند به سمت نور حرکت کند، نه اینکه مانع از شکوفاییاش شوند. در آموزش نیز این شرایط باید فراهم شود تا دانشآموز بتواند به سمت دانش و مهارتهای جدید پیش برود.
در طبیعت، همه چیز برای رشد و شکوفایی نیاز به فضا و زمان دارد. هنگامی که یک کودک در حال شکوفایی استعدادهایش است، شرایط خارجی باید به اندازه کافی عقبنشینی کنند تا او بتواند مسئولیتهایش را به خوبی انجام دهد. این عقبنشینی، در واقع، تسهیلکننده رشد است نه مانع آن. به عنوان مثال، یک محیط آموزشی که به جای تحمیل یک مسیر، به دانشآموز اجازه میدهد تا راه خود را در یادگیری انتخاب کند، به رشد شخصیتی و دانشی او کمک میکند.
انسان، مانند حیوان، نیاز به حرکت و تغییر مکان دارد تا به زندگی ادامه دهد، اما با این تفاوت که وظایف بیشتر و پیچیدهتری بر عهده دارد. رعایت بهداشت، استفاده از داروها، و بهرهگیری از تجربیات گذشته، همه نشاندهنده این هستند که انسان از بسیاری مرزهای پیشین عبور کرده است. این القائات پیرامونی باید به گونهای باشند که به جای مانع شدن از رشد، به آن کمک کنند.
فراهم کردن شرایط برای رشد به معنای ایجاد فضایی است که در آن استعداد به فعلیت برسد. اگر شرایط به گونهای باشند که نیاز به فعالیت نداشته باشند، فعالیت تعطیل شده و زمان بدون بهرهوری میگذرد. برعکس، اگر شرایط به گونهای باشد که دانشآموز را به فعالیت وادارد، او از تکالیفش بهتر برمیآید. این مانند آن است که به یک درخت تشنه آب بدهیم تا رشد کند؛ اگر آب نباشد، درخت پژمرده و بیفایده میماند.
وقتی فعلیت متوقف میشود، استعدادها نه تنها ثابت نمیمانند، بلکه آسیب میبینند. استعدادها مانند درختانی هستند که نیاز به آب و نور دارند؛ اگر این نیازها برآورده نشوند، نه تنها رشد نمیکنند، بلکه ممکن است از بین بروند.
کمک به یک انسان به معنای تسهیل شرایط برای رشد و حرکت اوست. باید کمک و احسان به انسان را درست معنا کنیم. در حالتی که عقبنشینی شرایط به معنای کمک به انسان برای فعالتر شدن است، خیانت به او یعنی فراهم کردن همه شرایط بدون نیاز به تلاش، که باعث تعطیلی فعالیت و عدم تبدیل استعداد به فعلیت میشود. کمک واقعی به انسان یعنی نزدیک کردن شرایط برای فعال شدن او و خروج از رکود، زیرا اگر شرایط آنقدر دور از دسترس باشند که قدرت فعالیت سلب شود، ناامیدی میتواند بر فرد غلبه کند و هرگونه فعالیت را متوقف کند.
در جهان تربیت، مرز بین خیانت و خدمت، ظلم و احسان، بسیار باریک است. گاهی خیانت به یک انسان به این صورت رقم میخورد که شرایط به قدری از دسترسش خارج شود که یأس بر او چیره شده و هرگونه فعالیت متوقف گردد. در مقابل، خدمت، به معنای فعال کردن انسانیت و پرهیز از تعطیل کردن آن است.
این مفهوم در تربیت نفسانی و کنترل هوا و هوسها نیز صدق میکند. فراهم کردن شرایطی که نفسانیت بر انسان مسلط شود، خیانت به ذات انسانی است. در مقابل، ایجاد زمینهای که انسانیت بر نفسانیت حاکم گردد، خدمت به روح انسانی است.
تربیت انسانی به معنای تنظیم دقیق و مستمر شرایط بیرونی است تا حاکمیت انسانیت بر هوای نفس برقرار گردد. این حاکمیت باید بر پایه "آگاهی" و "تعهد" انسان به آن آگاهی استوار باشد. به عبارت دیگر، تربیت انسانی، هماهنگ کردن شرایط بیرونی با اصول درونی انسانیت است، تا هم درون و هم بیرون، به سمت نور و کمال حرکت کنند.
در مقابل، تربیت نفسانی یا منفی، هماهنگ کردن شرایط بیرونی برای محکوم کردن انسان به فساد درونی و بیرونی است. فساد داخلی به معنای حاکمیت نادانی بر دانایی، بیتعهدی بر تعهد، و غریزههای کور بر بینش عقلانی است.
فساد خارجی نیز چیزی جز بروز فساد درونی نیست. وقتی انسانی از درون فاسد باشد، محیطی را پذیرا میشود که به همان اندازه فاسد باشد. یک نظام فاسد درونی، با نظامی فاسد از بیرون سازگار است، زیرا درون و بیرون، دو جنبه از یک هستی واحد هستند.
در نهایت، تربیت واقعی به دنبال آن است که انسان را به سمت نور آگاهی و تعهد سوق دهد، در حالی که از تسلط نفسانیت بر زندگی انسانی جلوگیری کند.
برای مطالعه بیشتر مقاله چه اصولی را در تربیت فرزند رعایت کنیم را مطالعه کنید. این مقاله در سامانه همیار 28 قرار گرفته است.
در این مقاله با استناد به آموزههای اسلامی و تجربیات واقعی، به طور جامع بررسی میشود که رعایت برخی اصول در تربیت فرزند میتواند فطرت کریمانه در آنها را شکوفا کند. همچنین، با مرور احادیث و روایات اسلامی، به بررسی اهمیت مدارا و خوشاخلاقی در دستیابی به تربیت مطلوب و زندگی مسالمتآمیز میپردازد. در ادامه به آسیبهای ناشی از عدم مدارا و نقش آن در گسترش صفاتی چون لجاجت و تکبر پرداخته میشود و نشان میدهد که تربیت بدون مدارا ممکن است منجر به پرورش نسلی خودخواه و لجوج شود. بهخصوص در محیط خانواده، تأکید بر رفتارهای کریمانه و دوری از نزاع میتواند از بروز مشکلات متعدد جلوگیری کند.
در ادامه تعدادی از روش های آموزش آورده شده که میتوانید با نگاه تربیتی به آنها، روش مناسب را انتخاب کرده و استفاده نمایید:
در رویکرد تدریس معلممحور، که شاید بتوان آن را افراطیترین شکل آموزش دانست، معلمان نقش اصلی را در محیط آموزشی ایفا میکنند. دانشآموزان در این سیستم به مثابه "ظروف خالی" هستند که به صورت منفعلانه دانش را از طریق سخنرانیها و ارائههای مستقیم معلمان دریافت میکنند، با هدف نهایی کسب نتایج موفق در آزمونها و ارزیابیها.
در این شیوه، تدریس و ارزشیابی به عنوان دو حوزهی جداگانه تعریف میشوند. ارزیابی یادگیری دانشآموزان از طریق آزمونهایی با نمرهدهی مشخص و عینی انجام میگیرد.
روشهای خلاقانه در این رویکرد عبارتند از:
در کلاس درس معکوس، ساختار آموزشی به نحوی تغییر میکند که دانشآموزان به جای شنیدن سخنرانیها در کلاس و انجام تکالیف در خانه، درسهای ضبط شده را در خانه مشاهده کرده و تکالیف را در کلاس انجام میدهند. معلمانی که از این روش استفاده میکنند ممکن است از فیلمهای آموزشی خودشان بهره ببرند یا از منابع آنلاین و ویدیوهای از پیش تهیه شده استفاده کنند.
آموزش حرکتی، یا همان یادگیری دستی، بر اساس نظریه هوشهای چندگانه، دانشآموزان را به انجام فعالیتهای عملی مانند ساختن، ابداع کردن یا دستسازهها وا میدارد. در یک محیط آموزشی حرکتی، دانشآموزان به جای گوش دادن، با فعالیتهای بدنی یاد میگیرند. نقاشی، ایفای نقش، ساختن مدلها، ورزش یا تماشای تجربیات عملی از جمله فعالیتهای این روش هستند.
در این روش، اگرچه معلم هنوز نقش کلیدی دارد، اما دانشآموزان نیز در فرآیند یادگیری مشارکت فعال دارند. معلم بیشتر به عنوان مربی و تسهیلگر عمل میکند که هدفش درک عمیق مطالب توسط دانشآموزان است. ارزیابی در این روش شامل آزمونها، پروژههای گروهی و مشارکت کلاسی است، و تدریس و ارزشیابی به طور همزمان و مداوم انجام میشود تا میزان یادگیری دانشآموزان سنجیده شود.
روش های خلاقانه در این رویکرد عبارتند از:
آموزش متمایز به معنای ارائه آموزش بر اساس نیازهای منحصر به فرد هر دانشآموز است. این روش ابتدا برای کمک به افراد دارای معلولیت پیشنهاد شد و به دلیل تأکید بر دسترسی برابر به آموزش عمومی برای همه کودکان، مورد استقبال قرار گرفت. برنامههای آموزشی فردی که در این مدل آغاز شدند، به معلمان امکان داد تا نیازهای دانشآموزان با شرایط ویژه را بهتر بشناسند. امروزه، آموزش متمایز برای تمام انواع یادگیرندگان به کار میرود.
در این روش، معلم به جای سخنرانی، به عنوان یک راهنما و پشتیبان عمل میکند. دانشآموزان تشویق میشوند تا سؤالات خود را بپرسند و به دنبال یافتن پاسخها بروند. آنها از طریق تحقیقات خود، منابع را کشف کرده و مفاهیم کلیدی را میآموزند و مشکلات را حل میکنند. نتایج ممکن است به شکل ویدیوها، وبسایتها یا ارائههای رسمی منتشر شود.
این روش یادگیری بر پایه ایدههای یادگیری مبتنی بر پروژه است که در آن دانشآموزان به سفرهای اکتشافی میروند تا موضوعات مرتبط با مدارس و جوامع خود را عمیقاً مطالعه کنند.
مقاله اردو چیست از سامانه همیار 28 به صورت کامل، به این روش پرداخته است.
در این مقاله چیستی و چرایی اردو، کارکرد های آن و نقش اردو در نظام تعلیم و تربیت دنیا بررسی شده است.
معلمان در این مدل، دانشآموزان را ترغیب میکنند تا برنامههای یادگیری را بر اساس علایق و مهارتهای فردی خود پیگیری کنند. خودهدایتی و انتخابهای دانشآموز در برنامه درسی بسیار مهم است. ارزیابی نیز به شکلی متناسب با هر دانشآموز انجام میشود، به طوری که پیشرفت بر اساس تسلط بر موضوعات اندازهگیری میشود.
در این محیط، دانشآموزان با انجام مأموریتهای بازیمانند، به اهداف یادگیری دست مییابند. آنها از طریق انتخاب اقدامات و آزمایشها پیش میروند و میتوانند با دستاوردهایشان، نشانها و امتیازاتی مشابه بازیهای ویدیویی به دست آورند.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه ی بیشتر در این حوزه میتوانید کتاب مربی و تربیت از آیت الله حائری شیرازی را تهیه و مطالعه نمایید.
این کتاب اثری راهنما است برای تمام فعالان حوزه آموزش که دغدغه آموزش و روشهای تربیتی دارند.
این کتاب سلسلهبحثهای تمامشدهای است که در مرکز تربیت معلم، از نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۹، در زمینهٔ تعلیم و تربیت اسلامی آغاز شد.
مهمترین ویژگی این بحث، ملاحظهٔ رابطهٔ طولی بین مسائل و بازگرداندن کثرت فرعی به وحدت اصلی است. عالِم متفکر و حکیم الهی، مرحوم آیتالله حائری شیرازی(در این سلسله بحثها به مبانی، اصول و روشهای تربیت دینی و قواعد رابطهٔ بین مربی و متربی میپردازند و با ژرفنگری منحصربهفرد خویش، دُرَر گرانبهایی را از قرآن و روایات صید کرده و عرضه مینمایند که در نوع خود بدیع و از مصادیق تولید علم در حوزهٔ علوم انسانی و علوم تربیتی به حساب میآید. مباحث این کتاب میتواند مورد استفادهٔ معلمان، مربیان، والدین و تمام فعالان حوزهٔ تعلیم و تربیت قرار گیرد.
در این مقاله، ما به ژرفای رابطه بین روشهای آموزشی و تربیت انسانی وارد شدیم و فهمیدیم که چگونه این روشها میتوانند مسیر زندگی افراد را تغییر دهند. مهمترین درسی که از این بحث میتوان گرفت این است که آموزش باید به گونهای باشد که به رشد طبیعی و شکوفایی استعدادهای فردی کمک کند، نه اینکه به عاملی برای سرکوب یا انحراف آنها تبدیل شود.
تعلیم باید با تربیت هماهنگ باشد، چرا که تربیت نه فقط به معنای انباشت دانش، بلکه به معنای ترغیب به اندیشه مستقل، اخلاق، و مسئولیتپذیری است.
در نهایت، ما باید بپذیریم که مربیان و آموزگاران نقشی تعیینکننده در شکلدهی به آینده دارند. آنها باید با آگاهی از تأثیرات روشهای خود، به دنبال روشهایی باشند که به جای محدود کردن، به گسترش دامنه دانش، خلاقیت و استقلال فکری دانشآموزان کمک میکنند. آموزشی که به فعلیت رساندن استعدادها را هدف خود قرار دهد، نه تنها به رشد فردی بلکه به تکامل جامعه نیز کمک خواهد کرد.
در صورتی که تمایل دارید تا با دوره های تربیتی متنوع، اردو های ماجرا محور، پرونده های ویژه تربیتی و همچنین استفاده از ظرفیت مشاوران برجسته تربیتی کشوری بهره مند شوید، فقط کافی ست تا به سایت همیار 28 مراجعه کنید و از دوره ها و مقالات ما بازدید بفرمایید. خوشحال می شویم تا نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
همیار 28، یاری برای تربیت
0دیدگاه ثبت شده، نظر تو چیه؟