نویسنده: محمد جواد دمیرچی - 2025/02/25

ارتباط تربیت و جامعه چیست؟

بررسی تاثیر دنیای بیرون و درون انسان در تربیت و جامعه

این مقاله سفری است به عمق رابطه تربیت و جامعه. هدف ما این است که دریابیم انسان چگونه جهان بیرون را با نظام درونی خود هم‌راستا می‌سازد، گروه‌ها و تعارض‌ها چگونه شکل می‌گیرند، و چرا گاه جهان به عرصه‌ای برای نزاع تبدیل می‌شود. از پاتوق‌های شبانه تا رسالت پیامبران، از روابط شکننده انسانی تا درگیری‌های عظیم، همه را از منظر تربیت و جامعه بررسی می‌کنیم. همراه ما باشید تا این معما را با هم رمزگشایی کنیم.

انسان، موجودی شگفت‌انگیز و چندلایه، پیوسته در پی یافتن پاسخ‌هایی برای پرسش‌های اساسی زندگی است: من که هستم؟ جامعه چگونه تعریف می‌شود؟ و این دو چگونه به یکدیگر وابسته‌اند؟ این پرسش‌ها شاید در ابتدا پیچیده به نظر برسند، اما پاسخ آن‌ها در اعماق وجود ما ریشه دارد. هر یک از ما نظامی درونی داریم که از تقابل دو نیروی انسانیت و حیوانیت پدید آمده است. این نظام، مانند آینه‌ای عمل می‌کند که نه تنها هویت ما را نشان می‌دهد، بلکه چگونگی تعامل ما با جهان بیرون را نیز ترسیم می‌کند. از انتخاب‌های ساده روزمره تا خلق جوامع پیچیده، همه از این هسته درونی نشئت می‌گیرند.
 

ارتباط تربیت و جامعه یعنی هماهنگی نظام درونی با جهان بیرون

در دین ما به ارتباط تربیت و جامعه اشاراتی شده است. در اهمیت شناخت نظام درونی و تأثیر آن بر درک جهان قرآن در سوره ذاریات، آیه ۲۱ میفرماید «وَفِی أَنْفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» (و در وجود خودتان آیاتی است، آیا نمی‌بینید؟) این آیه به تأمل در نظام درونی انسان دعوت می‌کند که با هماهنگی بیرون مرتبط است. 
امام علی (ع) میفرماید «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ»(هر کس خود را بشناسد، پروردگارش را می‌شناسد - نهج‌البلاغه، حکمت ۱۵۴)
در ادامه از جبنه های مختلف به این موضوع میپردازیم.
 

انسان شناسی ، پایه ی جامعه شناسی

در تربیت و جامعه، پیش از جامعه شناسی ، انسان شناسی است که اهمیت دارد. زیرا تربیت افراد و جامعه را، نگاه افراد به انسان تعیین خواهد کرد. 
هر آنچه در جامعه رخ می‌دهد، از درون انسان‌ها سرچشمه می‌گیرد. جنگ‌ها، صلح‌ها و فرهنگ‌ها، بازتاب نظام درونی افرادند. برای مثال، جوامعی که مصرف‌گرایی در آن‌ها غالب است، از انسان‌هایی پدید آمده‌اند که به لذت‌های زودگذر وابسته‌اند.
وقتی حیوانیت بر انسان چیره شود، او به منابع محدود مانند ثروت، قدرت یا سرزمین وابسته می‌گردد. این وابستگی، زمینه‌ساز نزاع است، زیرا آسایش یکی به محرومیت دیگری گره خورده است. جنگ‌های قبیله‌ای گذشته یا درگیری‌های مدرن بر سر منابع، نمونه‌هایی از این واقعیت‌اند.
اما وقتی انسانیت برتری یابد، ملت‌ها بدون نیاز به دشمن مشترک، با یکدیگر همکاری می‌کنند. سازمان‌های بین‌المللی که برای کاهش فقر فعالیت می‌کنند، جلوه‌ای از این هم‌افزایی‌اند.

 

تربیت و جامعه

 

 تطابق شرایط بیرونی با درون

انسان به طور ذاتی در پی آزادی است، اما برداشت او از این مفهوم به نظام درونی‌اش بستگی دارد. این نظام، که برخی روان‌شناسان آن را "خود درونی" می‌نامند، منبع اصلی تعاریف شخصی ماست. اگر عقلانیت و دانایی بر غرایز و خواسته‌ها غلبه داشته باشد، فرد در محیطی که نظم و ارزش‌های انسانی بر آن حاکم است، آرامش می‌یابد. اما اگر غرایز بر عقل پیشی بگیرند، او در فضاهای قانون‌مند احساس محدودیت می‌کند و به دنبال محیطی است که غرایز را آزادانه بروز دهد.
برای مثال، فردی را در نظر بگیرید که در شرکتی با قوانین سفت‌وسخت مشغول است. اگر نظام درونی او به شهوات گرایش داشته باشد، هر روز کار برایش به شکنجه‌ای تبدیل می‌شود. او شاید عصرها به کنسرت‌های شلوغ یا جمع‌های بی‌قاعده روی آورد تا تعادل درونی‌اش را بازیابد. این نشان می‌دهد که تربیت و جامعه تا چه حد در انتخاب‌های ما اثرگذارند.

 

تربیت و جامعه در شکل‌دهی به گروه‌ها

انسان‌ها به طور طبیعی به سوی کسانی جذب می‌شوند که با نظام درونی‌شان همسوست. اگر دو نفر در ارزش‌ها و احساسات هم‌راستا باشند، پیوندی برقرار می‌شود. برای مثال، کسانی که لذت را در آزادی بی‌حد می‌جویند، در محافل خاص گرد هم می‌آیند. اما اگر یکی از این افراد به تغییر روی آورد، این پیوند کم‌رنگ می‌شود.
این را در روابط دوستانه نیز می‌توان دید. دو دوست قدیمی ممکن است به دلیل دگرگونی در باورها از هم فاصله بگیرند. کسی که زمانی در شب‌نشینی‌ها همراه بود، وقتی به دنبال هدف والایی می‌رود، از گروه جدا می‌شود.

 

ابزارهایی که نظام درونی ناسالم را تقویت می‌کنند

وقتی نظام درونی به سوی انحراف می‌رود، انسان ابزارهایی را به خدمت می‌گیرد تا این انحراف را پایدار کند. مواد مخدر، مشروبات الکلی، بازی‌های شانسی مانند شرط‌بندی، و سرگرمی‌های بی‌وقفه، همگی راه‌هایی هستند که عقل را به پس‌زمینه می‌رانند و غرایز را در مرکز قرار می‌دهند. این ابزارها مانند کاتالیزوری عمل می‌کنند که شعله‌های خواسته‌های ناپایدار را تیزتر می‌سازد.
به عنوان مثال، فردی که به شرط‌بندی اعتیاد پیدا می‌کند، تنها به دنبال سود مالی نیست؛ او در پی هیجانی است که منطق را کنار بزند. یا کسی که شب را با موسیقی‌های تند و نوشیدنی می‌گذراند، تلاش می‌کند هر ندای درونی که او را به بازاندیشی دعوت می‌کند، ساکت کند. حتی پلتفرم‌های دیجیتال امروزی، مانند کلیپ‌های کوتاه و بی‌معنا، چنین نقشی را ایفا می‌کنند.

 

احساس آزادی یا اسارت

نظام درونی انسان مانند راهنمایی است که مشخص می‌کند او در چه فضایی آسوده است. اگر حیوانیت بر او چیره باشد، در جهانی با نظم و قانون خود را محبوس می‌بیند و تنها در مکان‌هایی که غرایز آزادند – مانند مهمانی‌های بی‌قید یا فضاهای غیررسمی – احساس رهایی می‌کند.
تصور کنید فردی را که در شهری با فرهنگ متعصب زندگی می‌کند. اگر نظام درونی‌اش پر از خواسته‌های مهارنشده باشد، هر قاعده اجتماعی برای او مانند زنجیری است که او را می‌فشارد. او در خیال خود به فضایی بی‌قضاوت می‌گریزد که بتواند خودِ حیوانی‌اش را بی‌پروا نشان دهد.

 

تعریف هنر از نگاه فرد منحرف

برای کسی که نظام درونی‌اش به انحراف کشیده شده، هنر معنایی دیگر دارد. در این دیدگاه، هنر نه راهی برای تعالی، بلکه ابزاری برای آزادسازی حیوانیت از بند انسانیت است. یک موسیقی پرهیاهو، یک اثر بصری جنجالی، یا حتی یک وعده غذایی پرتجمل، اگر بتواند غرایز را برانگیزد، ارزشمند تلقی می‌شود.
مثلاً در فضاهای تفریحی شبانه، نورپردازی، ریتم موسیقی و حرکات، همگی برای دور کردن ذهن از تأمل و غرق کردن انسان در لحظه طراحی شده‌اند. این نوع هنر، که فرد منحرف آن را می‌ستاید، او را از خویشتن رها می‌کند، اما نه به سوی تعالی، بلکه به سوی غوطه‌وری در غرایز. به قول افلاطون: «هنر باید روح را بالا ببرد، نه اینکه آن را به خاک بکشاند.»

 

انتقال انحراف در تربیت و جامعه

فردی که نظام درونی‌اش منحرف شده، نمی‌تواند این حالت را به تنهایی تحمل کند. او مانند عاملی مسری عمل می‌کند و می‌کوشد دیگران را نیز به دنیای خود بکشاند؛ چه از طریق گفت‌وگو، چه با فعالیت‌های مشترک، و چه با رواج فرهنگ خاص خود.
برای مثال، در شبکه‌های اجتماعی، افرادی که با محتواهای پوچ جلب توجه می‌کنند، دیگران را نیز به این مسیر دعوت می‌کنند. حضور کسانی که به ارزش‌های انسانی پایبندند، برایشان آزاردهنده است و تا زمانی که این افراد را کنار نزنند، آرام نمی‌گیرند. این ناراحتی، آن‌ها را به تخریب یا انزوای دیگران سوق می‌دهد.

 

تقابل انسانیت و حیوانیت در تربیت و جامعه

امام علی (ع) در تقابل حیوانیت و انسانیت در تربیت و جامعه میفرمایند «مَنْ غَلَبَتْهُ شَهْوَتُهُ لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ»(کسی که شهوت بر او چیره شود، اختیار خود را از دست می‌دهد - غررالحکم، ص ۲۷۶) این سخن نورانی از امام علی (ع) به وضوح صحنه ی رقابت داخلی درون انسان را نشان میدهد. بدین صورت که انسان بین یک جنگ داخلی بین انسانیت و حیوانیت گرفتار است. این نبرد داخلی، به یک نبرد خارجی نیز ختم میشود که در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد.

حجت الاسلام امینی خواه، در سلسله بحث های از حیوانیت تا حیات ، به صورت مفصل به تفسیر سوره فجر و بررسی آن میپردازد. 

 سوره مبارکه فجر، داستان انسانی است که به واسطه امتحان، بین طغیان و اطمینان یکی را انتخاب می‌کند. اگر در مسیر طغیان قرار گرفت، گرفتار عذاب خواهد شد و اگر در مسیر اطمینان رفت، می‌شود امام حسین علیه‌السلام، اصحاب و شیعیانش.

 

رویارویی انبیا و مستکبران، در تربیت و جامعه

تاریخ گواهی بر نبرد همیشگی میان انسانیت و حیوانیت است. انبیا، نماد انسانیت، ظلم را برنمی‌تابند و تا وقتی ستم در جهان باشد، خود را در بند می‌بینند و برای اصلاح تلاش می‌کنند. در مقابل، مستکبران، که اوج حیوانیت را نمایندگی می‌کنند، حضور انسان‌های اصیل را تهدیدی برای خود می‌دانند و به نابودی آن‌ها می‌کوشند.
داستان موسی و فرعون مثالی روشن است: موسی برای رهایی قومش از اسارت جنگید، اما فرعون حتی تصور آزادی دیگران را نمی‌توانست بپذیرد.
 

تعارض بی‌پایان در تربیت و جامعه

انسانیت و حیوانیت نمی‌توانند در کنار هم آرام گیرند؛ مانند نور و تاریکی‌اند که حضور یکی، دیگری را محو می‌کند. مستکبران ممکن است با زور انسان‌های اصیل را در تنگنا قرار دهند، اما اگر این انسان‌ها ایستادگی کنند، این نزاع تا پیروزی یکی ادامه می‌یابد.
در جوامع امروزی نیز این تعارض دیده می‌شود. کسانی که برای عدالت می‌کوشند، با مقاومت قدرت‌طلبان روبه‌رو می‌شوند. این مبارزه، بازتابی از همان کشمکش درونی است که در مقیاسی بزرگ‌تر رخ می‌نماید.
 

دوستی‌ها و دشمنی‌ها

دوستی‌های ماندگار تنها در سایه انسانیت شکل می‌گیرند؛ رابطه‌هایی که بر پایه صداقت، محبت و هم‌دلی استوارند، مانند دوستی دیرینه‌ای که در آن هر دو طرف برای هم از خود می‌گذرند. اما در نظام حیوانی، دوستی‌ها بر منفعت بنا می‌شوند و کوتاه‌مدت‌اند. گروه‌هایی که امروز علیه دشمنی مشترک متحدند، فردا که خطر رفع شد، به رقبای هم تبدیل می‌شوند.
مثلاً تاریخ نشان می‌دهد که اتحادهای جنگی، مانند آنچه در جنگ جهانی رخ داد، پس از پیروزی به سرعت به جدایی و دشمنی انجامید.

نظام انسانی مانند سیستمی هماهنگ است که هر جزء آن با کل در تعادل است و این هماهنگی، آن را در برابر تهدیدها مقاوم می‌سازد. اما نظام حیوانی مانند سازه‌ای شکننده است که با اولین فشار فرو می‌پاشد.
جامعه‌ای که بر ارزش‌ها بنا شده، مانند خانواده‌ای بزرگ عمل می‌کند که هر فرد برای دیگری فداکاری می‌کند. به قول ارسطو: «جامعه‌ای که بر فضیلت استوار شود، پایدار می‌ماند.»
 

آثار تقابل نظام‌های انسانی و حیوانی در تربیت و جامعه

وقتی فرد حیوانی با فردی انسانی مواجه می‌شود، انسانیت برتری می‌یابد، زیرا او به یک کل بزرگ‌تر متصل است. این اتصال و ازخودگذشتگی، نیرویی عظیم به او می‌بخشد. برای مثال، در بحثی، کسی که از حقیقت دفاع می‌کند، حتی اگر تنها باشد، تأثیر عمیق‌تری دارد تا کسی که تنها به نفع خود سخن می‌گوید.

 

نقش تعلیم، تربیت و جامعه در ساخت انسانیت

هدف تعلیم و تربیت باید چه باشد؟ انسان سالم در یک نظام انسانی کیست؟ چگونه میتوان نظام درونی را بازسازی کرد؟ نقش خانواده در این بین چیست؟ در ادامه به این سوالات پاسخ خواهیم داد.

 

برای مطالعه ی بیشتر، مقاله ی تربیت مطلوب چیست را مطالعه کنید.

 

هدف تعلیم و تربیت

هدف اصلی تعلیم و تربیت باید تقویت انسانیت باشد. دانشی که تنها مهارت منتقل کند و به ارزش‌ها بی‌توجه باشد، ناکامل است. تربیت باید فضایی فراهم کند که انسانیت در آن رشد یابد.
انسان سالم کسی است که درک می‌کند و به دنبال درک بیشتر است. این آگاهی، او را به سوی انسانیت هدایت می‌کند. برای مثال، کودکی که با قصه‌های پرمعنا پرورش می‌یابد، به طور طبیعی به نیکی متمایل می‌شود. جامعه متعالی جایی است که انسان‌های اصیل در آن قدرت دارند و افراد ناسالم محدود می‌شوند. قوانینی که فساد را مهار می‌کنند، به این هدف یاری می‌رسانند.
 

تحول و بازسازی

تعلیم و تربیت، بیش از انتقال دانش، ابزاری برای بازآفرینی نظام درونی انسان است. این نظام، تعادلی میان انسانیت و حیوانیت است که مسیر زندگی ما را تعیین می‌کند. تربیت درست می‌تواند این تعادل را به سود انسانیت تغییر دهد و انسان را از تسلط غرایز رها سازد.
برای مثال، کودکی را در نظر بگیرید که در محیطی پر از خشم و خودبینی رشد کرده است. اگر او در فضایی قرار گیرد که هم‌دلی، بخشش و عقلانیت به او آموزش داده شود، نظام درونی‌اش به تدریج به سوی انسانیت گرایش می‌یابد. این تحول نه با زور، بلکه با آگاهی شکل می‌گیرد. تعلیم و تربیت مانند معماری است که ساختار درونی را بازسازی می‌کند؛ عادات ناسالم را حذف می‌کند و بستر دانایی را گسترش می‌دهد.
مثال دیگر، آموزش تفکر انتقادی است. وقتی دانش‌آموز می‌آموزد به جای واکنش‌های شتاب‌زده، با منطق به مسائل نگاه کند، از بند غرایز لحظه‌ای آزاد می‌شود. این روند در بزرگسالی نیز ادامه دارد؛ کارگاه‌های مدیریت استرس یا دوره‌های اخلاقی، نمونه‌هایی از این تلاش‌اند.
این بازسازی به فرد محدود نمی‌ماند. وقتی انسان‌های بیشتری این راه را بپیمایند، جامعه‌ای پدید می‌آید که انسانیت در آن حرف اول را می‌زند. تعلیم و تربیت، مانند زنجیره‌ای، از درون به بیرون عمل می‌کند و جهانی متعادل‌تر خلق می‌کند.


تربیت و جامعه


نقش خانواده در تربیت و جامعه

خانواده، نخستین پایگاه تربیت است و نقشی بی‌مانند در ساختار نظام درونی انسان ایفا می‌کند. پیش از ورود معلمان، کتاب‌ها یا جامعه، والدین‌اند که بنیان انسانیت یا حیوانیت را در فرزند بنا می‌نهند. رفتارها، باورها و الگوهایی که کودک در خانه می‌بیند، مانند نهالی است که در وجودش کاشته می‌شود.

 

جهت مطالعه ی بیشتر، مقاله ی برای داشتن تربیت کریمانه چه کنیم را مطالعه کنید.


برای مثال، خانواده‌ای را تصور کنید که در آن نزاع و خودخواهی امری عادی است. کودکی که در این فضا رشد می‌کند، ناخودآگاه می‌آموزد که باید غرایزش را در اولویت قرار دهد. او در بزرگسالی ممکن است به گروه‌های خشن یا محیط‌های بی‌قاعده جذب شود. اما خانواده‌ای که بر محبت، گفت‌وگو و احترام استوار است، فرزندی تربیت می‌کند که انسانیت در او ریشه‌دار می‌شود و در جامعه به دنبال عدالت و همکاری می‌گردد.
برای نمونه، اگر والدین به کودک بیاموزند که شریک شدن دارایی‌هایش با دیگران لذت‌بخش‌تر است، این آموزش ساده، بستری برای هم‌دلی در آینده می‌شود. یا وقتی با حوصله به پرسش‌های او پاسخ می‌دهند، او درک را بر نادانی ترجیح می‌دهد – ویژگی انسان سالم.
خانواده همچنین با وضع محدودیت‌های منطقی، حیوانیت را کنترل می‌کند. برای مثال، اگر کودکی که با فریاد چیزی طلب می‌کند، به جای تشویق، با گفت‌وگو هدایت شود، نظام درونی‌اش به سوی عقلانیت رشد می‌کند. خانواده مانند سپری است که تأثیرات بیرونی را پالایش می‌کند و تربیت درونی را سامان می‌دهد.
 

تربیت و جامعه در عصر مدرن

تربیت و جامعه در دنیای امروز با موانع متعددی روبه‌رو هستند که اصلاح نظام درونی انسان را دشوار کرده‌اند. تکنولوژی، مصرف‌گرایی و شتاب زندگی مدرن، به‌جای آنکه انسانیت را در افراد تقویت کنند، اغلب به گسترش حیوانیت منجر می‌شوند و این چالش‌ها هم بر افراد و هم بر نظام‌های آموزشی و اجتماعی تأثیر گذاشته‌اند. با این حال، تعالیم اسلام راهنمایی‌های ارزشمندی برای غلبه بر این موانع ارائه می‌دهند که در کنار راه‌حل‌های عملی، می‌توانند تربیت و جامعه را به سوی تعالی هدایت کنند.

 

چالش ها

به عنوان نمونه و به طور خلاصه، مواردی از چالش های تربیت و جامعه بیان میشود و پس از آن، راه حل های عبور از این موانع نیز بیان خواهد شد.

 

تربیت و جامعه

 

تسلط تکنولوژی

یکی از مهم‌ترین موانع در تربیت و جامعه، تسلط فزاینده تکنولوژی است. پلتفرم‌های آنلاین و بازی‌های دیجیتال با ارائه لذت‌های آنی، ذهن را به سمت غرایز سوق می‌دهند و از رشد ارزش‌های انسانی دور می‌کنند. برای مثال، کودکی که ساعت‌ها درگیر بازی‌های پرتنش و خشونت‌آمیز است، به‌جای یادگیری هم‌دلی و صبر، رفتارهای تند و خودمحور را در خود نهادینه می‌کند، که این امر تربیت و جامعه را با چالش مواجه می‌سازد.

 

مصرف گرایی

مصرف‌گرایی نیز مانعی دیگر در تربیت و جامعه است. تبلیغات مداوم این باور را القا می‌کنند که سعادت در انباشت مادیات و تجملات نهفته است، نه در کمال انسانی و معنوی. این پیام، انسان را به خواسته‌های مادی و سطحی می‌کشاند و او را از ارزش‌هایی مانند قناعت و ساده‌زیستی، که در تعالیم اسلام تأکید شده‌اند، دور می‌کند. جوانی که موفقیت را در خرید کالاهای لوکس می‌جوید، کمتر به رشد درونی یا خدمت به جامعه می‌اندیشد و این انحراف، نتیجه ضعف در تربیت و جامعه است.

 

شتاب زدگی

شتاب زندگی مدرن نیز یکی از موانع کلیدی در تربیت و جامعه است که فرصت تأمل و خودسازی را از انسان گرفته است. در گذشته، والدین و مربیان وقت بیشتری برای انتقال ارزش‌ها و گفتگو با فرزندان داشتند، اما امروزه فشارهای روزمره و سرعت زندگی، این فرصت را محدود کرده‌اند. این شتاب، تربیت و جامعه را به سطحی‌نگری کشانده و نظام درونی افراد را بدون بازسازی عمیق رها کرده است.

 

راه حل ها

تربیت و جامعه می‌توانند با تکیه بر راه‌حل‌های عملی و تعالیم اسلامی، موانع مطرح شده را پشت سر بگذارند و انسانیت را تقویت کنند. در ادامه، این راه‌حل‌ها با جزئیات بیشتری ارائه می‌شوند:

 

1- بهره‌گیری هوشمندانه از تکنولوژی

تربیت و جامعه می‌توانند با استفاده هدفمند از تکنولوژی، آن را از تهدید به فرصتی برای رشد تبدیل کنند. اسلام در آیه ۳۲ سوره ابراهیم می‌فرماید: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ» (خداوند کسی است که آسمان‌ها و زمین را آفرید و از آسمان آب فرو فرستاد و با آن میوه‌ها را برای روزی شما پدید آورد)، که نشان می‌دهد نعمت‌های الهی باید در مسیر خیر استفاده شوند. بر این اساس، اپلیکیشن‌های آموزشی می‌توانند ابزارهایی باشند که مفاهیم اسلامی مانند صبر، شکر و محبت را به کودکان آموزش دهند. برای مثال، برنامه‌هایی با داستان‌های پیامبران یا بازی‌هایی که همکاری و کمک به دیگران را تشویق می‌کنند، می‌توانند جایگزین محتواهای ناسالم شوند.
والدین و معلمان نیز می‌توانند از دوره‌های آنلاین برای یادگیری روش‌های تربیتی اسلامی استفاده کنند. کارگاه‌هایی درباره تربیت فرزند بر اساس حدیث پیامبر (ص) که فرمودند: «أَدِّبُوا أَوْلَادَكُمْ وَأَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ» (فرزندانتان را تربیت کنید و تربیتشان را نیکو کنید)، می‌تواند آن‌ها را در هدایت فرزندان یاری دهد. تربیت و جامعه با این رویکرد، تکنولوژی را به ابزاری برای تقویت انسانیت و تقوا تبدیل می‌کنند، نه عاملی برای انحراف.

 

2- ترویج فرهنگ تأمل و خودسازی 

تربیت و جامعه می‌توانند با تکیه بر تعالیم اسلامی، فرهنگ تأمل و خودسازی را احیا کنند تا شتاب زندگی مدرن را مهار کنند. قرآن در سوره آل‌عمران، آیه ۱۹۱ می‌فرماید: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین تفکر می‌کنند). این آیه بر اهمیت تفکر و تأمل تأکید دارد. برنامه‌های ذهن‌آگاهی، مانند جلسات کوتاه ذکر و دعا در مدارس یا خانواده‌ها، می‌توانند افراد را به آرامش و خودآگاهی هدایت کنند.
برای مثال، در مدارس می‌توان هر روز ۱۰ دقیقه را به تمرین تنفس آگاهانه و ذکر  اختصاص داد تا دانش‌آموزان یاد بگیرند با آرامش به مسائل نگاه کنند. در خانه، والدین می‌توانند شب‌ها زمانی را برای خواندن قرآن و بحث درباره معانی آن با فرزندان ترتیب دهند، که هم پیوند خانوادگی را تقویت می‌کند و هم تأمل را در زندگی روزمره نهادینه می‌کند. تربیت و جامعه با این روش، می‌توانند افراد را از سطحی‌نگری نجات دهند و به سوی خودسازی اسلامی هدایت کنند.
 

3- تقویت نقش خانواده در تربیت و جامعه

تربیت و جامعه بر نقش محوری خانواده تأکید دارند، و اسلام نیز خانواده را بنیان جامعه می‌داند. پیامبر (ص) فرمودند: «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ» (بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهترین باشد). والدین می‌توانند با وضع قوانینی مانند محدود کردن استفاده از تکنولوژی به زمان‌های مشخص (مثلاً دو ساعت در روز) و جایگزینی آن با فعالیت‌هایی مثل خواندن سیره اهل‌بیت (ع)، فرزندان را از تأثیرات منفی حفظ کنند.
علاوه بر این، والدین باید خود را با تعالیم اسلامی تربیتی مجهز کنند. شرکت در جلسات آموزش خانواده، آن‌ها را توانمند می‌سازد تا فرزندان را با محبت و حکمت تربیت کنند. دولت‌ها نیز می‌توانند با ارائه برنامه‌های حمایتی مانند کلاس‌های رایگان تربیت اسلامی یا مرخصی برای والدین، به خانواده‌ها کمک کنند تا وقت بیشتری برای تربیت و جامعه صرف کنند. این اقدامات، خانواده را به سپری در برابر چالش‌های مدرن تبدیل می‌کند.

 

4- بازطراحی نظام آموزشی 

نظام‌های آموزشی باید از تمرکز صرف بر مهارت‌های فنی به سمت پرورش انسانیت حرکت کنند. این به معنای بازنگری در برنامه‌های درسی است تا موضوعاتی مانند اخلاق، فلسفه، و مهارت‌های زندگی (مانند حل تعارض و همکاری) در کنار دروس سنتی گنجانده شوند. برای مثال، دروس هفتگی درباره تحلیل احساسات یا پروژه‌های گروهی که دانش‌آموزان را به همکاری برای حل مشکلات اجتماعی تشویق کند، می‌تواند انسانیت را در آن‌ها تقویت کند.
معلمان نیز باید آموزش ببینند تا به‌عنوان الگوهایی از انسانیت عمل کنند. کارگاه‌هایی برای توسعه مهارت‌های ارتباطی و هم‌دلی در معلمان، آن‌ها را قادر می‌سازد تا تأثیر عمیق‌تری بر دانش‌آموزان بگذارند. جامعه‌شناسی تربیت تأکید دارد که نظام آموزشی انسان‌محور، می‌تواند نسلی تربیت کند که به جای غرق شدن در چالش‌های مدرن، آن‌ها را به فرصت‌هایی برای رشد تبدیل کند.

از طرفی نباید نقش روش های آموزش را خنثی دید. بلکه روش انتقال مفهوم نیز مهم و تاثیر گذار است.
 

نتیجه گیری از ارتباط تربیت و جامعه

جهان ما آیینه‌ای از نظام درونی ماست. انتخاب حیوانیت، به جوامعی پر از نزاع و سستی می‌انجامد، اما گزینش انسانیت، جهانی یکپارچه و استوار می‌سازد. تربیت و جامعه در این میان نقشی کلیدی دارند. از خانواده که بذر انسانیت را می‌کارد تا آموزش که آن را بارور می‌کند، همه در این تحول شریک‌اند. حتی در عصر مدرن با چالش‌هایش، با آگاهی و کوشش می‌توان نظام درونی را به سوی دانایی و نیکی هدایت کرد.
پرورش انسان‌هایی که فهم را بر نادانی ترجیح می‌دهند، ما را از بندهای خودساخته آزاد می‌کند و جامعه‌ای می‌سازد که هر فرد، بخشی از کلی منسجم باشد. اینجاست که پرسش اصلی پیش می‌آید: ما در این دگرگونی چه سهمی داریم؟ شما کدام راه را برمی‌گزینید – تقویت انسانیت در خود و دیگران، یا تسلیم غرایزی که ما را از هم جدا می‌کنند؟ انتخاب با شماست، اما به یاد داشته باشید که هر گام در تربیت، موجی بزرگ در جامعه پدید می‌آورد.
 

در صورتی که تمایل دارید تا با دوره های تربیتی متنوع، اردو های ماجرا محور، پرونده های ویژه تربیتی و همچنین استفاده از ظرفیت مشاوران برجسته تربیتی کشوری بهره مند شوید، فقط کافی ست تا به سایت همیار 28 مراجعه کنید و از دوره ها و مقالات ما بازدید بفرمایید. خوشحال می شویم تا نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
همیار 28، یاری برای تربیت

مقالات مشابه

تبلیغات

0دیدگاه ثبت شده، نظر تو چیه؟

برای درج نظر وارد شو یا ثبت‌نام کن

اشتراک گذاری

این پست را با دیگران به اشتراک بگذارید