انسان همواره در پی درک عمیقتر از رفتار و ذهن خود بوده است. این کنجکاوی، زمینهساز شکلگیری مشاوره روانشناسی بهعنوان یکی از شاخههای مهم علوم انسانی شده است. تاریخچه این علم به دوران باستان بازمیگردد، جایی که فیلسوفان یونانی و دانشمندان مسلمان به بررسی مسائل روانشناختی پرداختند. با گذشت زمان و تحولات قرن نوزدهم، مشاوره روانشناسی بهعنوان یک علم مستقل ظهور کرد و امروزه در زندگی روزمره کاربردهای فراوانی دارد. این مقاله به بررسی تاریخچه، تحولات، اهداف و کاربردهای این علم میپردازد.
علاقه به مشاوره روانشناسی از دورانهای بسیار قدیم وجود داشته است. انسانها همواره از رفتار و ذهن خود در شگفت بودهاند. آثار مذهبی و فلسفی بسیاری درباره ماهیت انسان نوشته شده است. در قرنهای چهارم و پنجم پیش از میلاد، فیلسوفان یونانی به مسائل روانشناختی میپرداختند. افلاطون، ارسطو و دیگر متفکران به موضوعاتی چون حافظه، انگیزش، خواب و رفتار غیرمنطقی توجه داشتند. مشاوره روانشناسی در ابتدا بخشی از فلسفه محسوب میشد.
بررسی تاریخچه روانشناسی از سه منظر امکانپذیر است: افراد مهم، روند تحولات، و مکاتب فکری که این سه محور، روانشناسی را به سمت هدفهای علمی هدایت کردهاند.
تاریخ روانشناسی به دو دوره کلی فلسفی و علمی تقسیم میشوند.
دوره فلسفی از حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد آغاز شده است، این دوره تا سال ۱۸۷۹ میلادی ادامه داشته است. در دوره فلسفی، اندیشههای روانشناختی در دو حوزه غربی و اسلامی رشد یافتهاند. دانشمندان اسلامی نیز در این دوره نقش برجستهای داشتهاند. مفاهیمی چون نفس، ادراک، و احساس در متون اسلامی بررسی شدهاند.
دوره علمی روانشناسی از سال ۱۸۷۹ میلادی شروع میشود. در این سال، ویلهلم وونت نخستین آزمایشگاه روانشناسی را تأسیس کرد. این اتفاق، روانشناسی را به عنوان یک علم مستقل پایهگذاری کرد. در دوره علمی، روشهای تجربی و آزمونپذیر اهمیت یافتند. مکاتب مختلفی مانند رفتارگرایی، روانکاوی و شناختگرایی پدید آمدند. مشاوره روانشناسی به شاخههای گوناگون مانند رشد، شخصیت و بالینی تقسیم شد. در غرب، مشاوره روانشناسی رشد چشمگیری داشت و بهسرعت تخصصی شد.
در ایران نیز مشاوره روانشناسی از اواخر دوران قاجار و آغاز پهلوی وارد دانشگاهها شد. ابتدا تأثیرپذیر از فلسفه و سپس تحت نفوذ روانشناسی غرب بود. امروزه مشاوره روانشناسی در ایران بهعنوان رشتهای دانشگاهی و کاربردی شناخته میشود. تاریخچه روانشناسی نشان میدهد که این علم، پیوندی دیرینه با فلسفه، دین و علم دارد.
پیش از آنکه مشاوره روانشناسی بهعنوان یک علم مستقل شکل بگیرد، دانشمندان با روشهای فلسفی و عقلانی به بررسی مفاهیم نفس و روان میپرداختند. در این دوره، تمرکز بر تحلیلهای عقلی بیشتر از شیوههای تجربی، نقلی و شهودی بود. به همین دلیل این دوره را «دوره فلسفی روانشناسی» مینامند. حدود ۲۵۰۰ سال پیش، انباذقلس نظریه چهار عنصر (آب، آتش، خاک، باد) را ارائه کرد.
بعد از او، بقراط با طرح نظریه مزاجهای چهارگانه (بلغمی، دموی، سوداوی، صفراوی)، معتقد بود که هر مزاج بر حالات روانی انسان تأثیر دارد؛ مثلاً افراد دموی، شاد و خوشبین هستند. بقراط همچنین ریشه بیماری صرع را فیزیکی میدانست نه جادویی و آن را ناشی از حرکت بلغم دانست که مانع رسیدن هوا (حامل عقل) به مغز میشود. او همچنین بر تأثیر جریان خون بر تعادل عقل تأکید داشت.
افلاطون نیز به رابطه جسم و روان پرداخت و آن دو را حقیقتهایی جدا و مستقل از هم میدانست که بهطور موقت در قالب تن با یکدیگر همراهاند. به باور او، روح موجودی معنوی و جاودانه و جسم فناپذیر و مادی است. این دیدگاهها پایهگذار رویکرد فلسفی در مشاوره روانشناسی شدند.
افلاطون معتقد بود روح جوهری الهی، کامل، جاودانه و مستقل از بدن است که پیش از ورود به جسم نیز وجود داشته و با مرگ از آن رها میشود. از نظر او، روح و بدن دو موجود کاملاً جدا از هم هستند. در مقابل، ارسطو با این دیدگاه مخالفت کرد و روح و جسم را دو جنبه وابسته از یک حقیقت واحد دانست. به گفته او، هر شیء از ماده و صورت تشکیل شده که ترکیب آنها جوهری واحد میسازد. مثالی که او میزند، مجسمهای از برنز است که بدون برنز (ماده) یا شکل (صورت)، وجود نخواهد داشت.
طبق دیدگاه ارسطو، انسان نیز مانند دیگر موجودات زنده از روح (صورت) و جسم (ماده) تشکیل شده و تنها در ترکیب این دو، یک کل منسجم و زنده بهوجود میآید. ارسطو برای نفس سه سطح قائل بود:
نفس نباتی: مسئول تغذیه، رشد و تولیدمثل.
نفس حیوانی: افزون بر وظایف نفس نباتی، دارای حس و حرکت ارادی.
نفس انسانی: دارای تمام ویژگیهای دو سطح قبل، بهعلاوه توانایی تعقل و تفکر.او عقل را بالاترین توانایی انسان میدانست که به انسان امکان شناخت ذات اشیاء را میدهد.
ارسطو برخلاف افلاطون، بر مشاهده و تجربه تأکید داشت و ادراکهای حسی را معتبر میدانست. او معتقد بود شناخت واقعی از طریق مشاهده مستقیم پدیدههای عینی بهدست میآید، نه صرفاً تفکر انتزاعی. این رویکرد تجربی به او امکان داد تا فرایندهای ذهنی و قوانین رفتار انسان را بهتر درک کند. از نظر ارسطو، شناخت نفس نیازمند بررسی دقیق بدن و اندامهای آن است.
او باور داشت که محرکهای محیطی از طریق حواس بر بدن اثر میگذارند و این پیامها به مرکز ادراک، یعنی قلب، منتقل شده و باعث شکلگیری تصاویر ذهنی و آگاهی میشوند که در نهایت به تصمیمگیری و رفتار منجر میگردد.پس از او، جالینوس نیز به مطالعه ارگانیسم بدن پرداخت. او بدن انسان را به دستگاهی پیچیده تشبیه میکرد و نقش رشتههای عصبی و رگها را در تحریکهای مختلف (جنسی، عاطفی، عصبی و...) مورد توجه قرار داد.
در دورهای از تاریخ علم، اندیشمندان مسلمان با تلفیق آموزههای دینی و فلسفی، سهم بزرگی در گسترش مباحث مشاوره روانشناسی داشتند. فیلسوفانی چون کندی، فارابی، ابنسینا، بهمنیار، فخر رازی، ابو البرکات بغدادی، غزالی، ابن عربی، سهروردی و ملاصدرا با بهرهگیری از الهام الهی و منابع اسلامی، به بررسی مفاهیم روانی و فلسفی پرداختند.
در میان آنها، ابویوسف کندی جایگاه ویژهای دارد؛ او نخستین فیلسوف مسلمان است که بهطور نظاممند به تحلیل نفس و قوای آن پرداخت. کندی درباره موضوعاتی چون عقل، شناخت، فضایل اخلاقی، رؤیا، و خواب نظریات ارزشمندی ارائه کرد.
یکی از آثار مهم او، رسالهای درباره خواب و رؤیا است که بعدها در اروپا ترجمه شد و بر اندیشمندان دوره رنسانس تأثیر گذاشت.کندی همچنین از پیشگامان بررسی علمی مسئله اندوه بود که در عصر ما با افسردگی قابل مقایسه است. او در رساله «زدودن اندوه»، ابتدا به تعریف اندوه پرداخته، سپس علل و عوامل شکلگیری آن را بررسی میکند و در ادامه، راهکارهایی برای درمان و پیشگیری از اندوه ارائه میدهد. این رویکرد علمی و فلسفی به احساسات و حالات روانی، نقطه آغازی برای شکلگیری نگاه دقیقتر و نظاممندتر به روان در تمدن اسلامی بود.
فارابی با نگارش شرحی بر علمالنفس ارسطو، تلاش کرد دیدگاههای ارسطو و افلاطون را با هم تلفیق کند. او نفس را همچون ارسطو، صورت بدن میدانست، اما برخلاف او، آن را وابسته کامل به بدن نمیدانست. فارابی بر این باور بود که نفس هم جوهر و هم صورت است: از جهت ذات، جوهر مستقل و از نظر ارتباط با بدن، صورت آن است.
ابنسینا نیز به بررسی دقیق و فلسفی نفس انسانی پرداخت. او با دلایل عقلی، تجرد نفس را اثبات کرد و به تحلیل قوای نفس و کارکردهای مغز و اعصاب پرداخت. در کتاب قانون، بیماریهایی مانند مالیخولیا (افسردگی) را معرفی کرد و برای درمان بیماریهای روانی از مشاهده و تحلیل حالات روانی بیماران بهره گرفت.
وی تأکید داشت که عوامل روانی بر جسم اثر میگذارند و تغییر احساسات میتواند درمانگر باشد.غزالی هم به پیوند میان تن و روان باور داشت. او رفتار انسان را نتیجهی فرآیندهای بدنی و روانی میدانست و مفاهیمی مانند اندیشه، اندوه، شادی، درد، تمایلات و انگیزهها را بررسی میکرد.
در کتاب احیاء علومالدین، به مباحثی در مورد صفات شخصیتی پرداخته است که با نظریات امروزی روانشناسی شخصیت، بهویژه مکتب صفات، قابل مقایسهاند. غزالی با رویکردی اخلاقی و روانشناختی، ویژگیهای شخصیتی و رفتار فرد را تحلیل مینمود.
ابن عربی در کتاب فصوص الحکم مباحثی درباره انسان کامل مطرح کرده است که برای مشاوره روانشناسی قابل استفاده است. وی در این اثر، مفاهیمی را بررسی میکند که به تحلیل ویژگیهای روانی و معنوی انسان مربوط میشود.ملاصدرا نظریه خاصی در مورد نفس دارد. او معتقد است که نفس در ابتدا از جوهر مادی تشکیل شده و خواص ماده را دارد. با گذر زمان و در مسیر تکامل، نفس ابتدا به صورت نباتی، سپس حیوانی و در نهایت انسانی تبدیل میشود.
در هر مرحله، نفس به استعدادها و ابزارهای خاص آن مرحله دست مییابد، و در نهایت در مرحله انسانی، از تمام محدودیتهای مادی همچون حجم، مکان و زمان آزاد میشود.در مجموع، اندیشمندان مسلمان در دوره قبل از علمیشدن مشاوره روانشناسی از روشهای مختلفی همچون تجربی، عقلی، فلسفی، عرفانی، و نقلی برای تحقیق و تحلیل روان انسان استفاده کردهاند. این دیدگاهها باید در مطالعه جامع مشاوره روانشناسی در نظر گرفته شوند، چرا که هر یک به ابعاد مختلفی از روان انسان پرداختهاند.
در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، تحولات علمی گستردهای در زمینههای مختلف مانند فیزیولوژی، تشریح، فیزیک، شیمی و ریاضیات رخ داد که تأثیر زیادی بر پیشرفت روانشناسی تجربی داشت. این تحولات منجر به مطالعاتی در زمینه فعالیتهای عصبی و عضلانی، تفاوتهای فردی، بازتابها، فعالیتهای ذهنی همچون حافظه، آگاهی و هوشیاری شدند.در این دوران، بسیاری از دانشمندان در اروپا به انجام تحقیقات تجربی در زمینههای مختلف روانشناسی پرداختند، اما به طور کلی، پذیرفته شده است که مؤسس روانشناسی کلاسیک به عنوان یک علم مستقل، «ویلهلم وونت» است.
او اولین آزمایشگاه روانشناسی را در شهر لایپزیگ آلمان در سال 1879 میلادی تأسیس کرد و بدین ترتیب روانشناسی را به عنوان یک علم جدید به جهان معرفی کرد.مشاوره روانشناسی کلاسیک که در آغاز از دادهها و روشهای علوم دیگر مانند فلسفه، فیزیولوژی، فیزیک و زیستشناسی استفاده میکرد، توسط بسیاری از افراد مختلف با تخصصهای گوناگون پایهگذاری شد.
پیش از آنکه این دانشمندان به مشاوره روانشناسی بپردازند، بسیاری از آنها در زمینههای دیگر مانند پزشکی، فیزیولوژی، فلسفه و فیزیک مشغول به کار بودند. به همین دلیل، دیدگاههای مختلفی در خصوص ماهیت مشاوره روانشناسی و روشهای مطالعه آن وجود داشت که منجر به ظهور مکتبها و رویکردهای مختلف در این علم شد.
با وجود این اختلافات، همه این تلاشها در نهایت در جهت کشف، توصیف، پیشبینی و گاهی کنترل رفتارها و فرآیندهای روانی انسان صورت گرفت. این جریانها به مرور زمان تکامل یافتند و مشاوره روانشناسی را به عنوان یک علم مستقل و معتبر در جامعه علمی معرفی کردند.
مشاوره روان شناسى از زمان علمى شدن آن تاكنون، بارها با تغيير موضوع يا ظهور مكتبى جديد، تعريف هاى مختلفى به خود ديده است؛ به گونه اى كه واقعاً نمى توان تعريف واحدى از مشاوره روان شناسى در اين سال هاى گذشته ارائه داد. براى آشنايى بيشتر با اين سير تاريخى مناسب است نخست چند تعريف از روان شناسى در زمان هاى مختلف ارائه شود و سپس تعريف مورد توافق روان شناسان امروزى بيان گردد. البته ذكر اين نكته نيز لازم است كه اگرچه پرداختن به مسائل ((روان)) به پانصد سال قبل از ميلاد بازمى گردد، اما عملاً با علمى شدن مشاوره روان شناسى در سال ١٨٧٩ بود كه نخستين تعريف از مشاوره روان شناسى ارائه شد.
تعريف هاى روانشناسى بر حسب بيشينه تاريخى- سال ١٨٨٢ ميلادى: روانشناسى، علم مطالعه روح است (كرسينى، ١٩٩٩، ص٨٧٣).- سال ١٨٩٠ ميلادى: روانشناسى، علم مطالعه زندگى روانى در هر دو جنبه «جلوه هاى ظاهرى رفتار» و «حالات درونى انسان، است (همان)،- سال ١٩٠٢ ميلادى: روانشناسى، علم مطالعه ذهن است؛ نه چیزى بيش از آن و نه چیزى كمتر از آن (همان).- سال ١٩٣٠ ميلادى: روانشناسى، علمى است كه به مطالمه وبررسى ذهن و فرآيندهاى ذهنى - همچون هوشيارى، احساس، حافظه و... - مى يردازد (همان).- سال ١ء١٩ ميلادى: روانشناسى، علمى است كه به مطالعه [و بررسى] رفتار انسان و حيوانات مي پردازد (همان).- سال ١٩٨٧ ميلادى: روانشناسى، علم مطالعه ذهن ورفتار است (همان).- سال ١٩٩٢ ميلادى: روانشناسى، مطالعه علمى فرآيندهاى ذهنى هوشيار و ناهوشيار و نيز رفتار هاى موجودات زنده است (همان).- سال ٢٠٠١ ميلادى: روانشناسى، علم مطالعه ماهيت، كاركردها و جلوه هاى ظاهرى رفتار وتجارب ذهنى است (كلمن، ٢٠٠١، ص ٢٠٠).
سال ٢٠٠٢ ميلادى: روانشناسى، علم مطالعه ذهن، علم مطالعه رفتار انسان، علم مطالعه فرآيندهاى روانى و هيجانى است (فرهنك لغت بابيلون)- سال ٢٠٠٩ ميلادى: روانشناسى، مطالعه علمى رفتار افراد وفرآيندهاى ذهنى آنهاست (فرهنك لغت بايكاه انجمن روان شناسى آمريكا)شايد مختصر ترين وجامع ترين تعريفى كه براى روانشناسى ذكر شده اين تعريف باشد كه روانشناسى، مطالعه علمى رفتار و فرآيندهاى روانى انسان است. البته با قدرى دقت روشن مى شود كه اين تعريف، همه تعريف هاى امروزى ديكر را نيز در خود دارد. وقتى مى گوييم مطالعه علمى، مقصود مطالعه اى است كه روشمند بوده و براساس روش هاى تجربى و فرضيه و آزمون - يا روش هاى ديگرى كه در مجموعه علم پذيرفته شده است - به سرانجام رسيده باشد.در اين تعريف منظورمان از رفتار، بيشتر جنبه هاى آشكار رفتار انسان، اعم از اعمال و گفتار است و منظور از فرآيندهاى روائى با اندكى مسامحه تمام جنبه هاى نامشهود و پنهانى رفتار انسان است. براى مثال، انديشه هاى انسان (اعم از استدلالها، داورى ها، قضاوت ها، و...)، جنبه هاى احساسى وعاطفى آنان (مثل انگيزش، هيجانات، ترسها، عقده ها، آرزوها، ايده ها و...) وجنبه هاى فيزيولوژيكى (مانند تغييرات در سيستم عصبى يا سيستم غددى و تأثير آنها بر حالات جسمى وروانى انسان) كه مى توانيم آنها را زير عنوان فرآيند هاى روانى، طبقه بندى كنيم.
هدف مشاوره روان شناسان از مطالعه علمى رفتار وفرآيندهاى روانى انسان، توصيف، تبيين، بيش بينى و كنترل رفتارها وفرآيندهاى روانى و در نتيجه كشف قانونمندى هاى حاكم بر رفتار انسان است. مشاوره روان شناسى به ما كمك مى كند تا يك رفتار خاص، مانند ترس كودك از مدرسه را به خوبى و با روش هاى علمى توصيف كنيم، علت يا علت هاى آن رابه خوبى بفهميم وامكان وقوع اين رفتار را در بافت وزمينه اى خاص بيش بينى كرده واقدامات لازم رابراى بيشكيرى، اصلاح ويا كنترل آن به كار كيريم.
کاربرد مشاوره روانشناسی در زندگی روزمره به طور چشمگیری در حال افزایش است. وقتی که ما قانونمندیهای حاکم بر رفتار انسان را در ابعاد مختلف زندگی بشناسیم، میتوانیم از این دانش برای بهبود وضعیت و کیفیت زندگی فردی و اجتماعی استفاده کنیم. به عنوان مثال، با استفاده از اصول مشاوره روانشناسی، میآموزیم که چگونه با اعضای خانواده ارتباط برقرار کنیم تا بهرهوری بیشتری داشته باشیم، یا اینکه چگونه با یک نوجوان برخورد کنیم تا رفتار مطلوبی از او دریافت کنیم. امروزه نیاز به مشاوره روانشناسی محدود به تعاملات خانوادگی و درک بهتر یکدیگر نیست. مشاورههای فردی، درمان اختلالات رفتاری، و مشکلات عاطفی و هیجانی افراد، آموزش و انتقال مفاهیم، نفوذ در دیگران و جلب همکاری آنها، همگی از جمله حوزههایی هستند که مشاوره روانشناسی به طور گسترده در آنها کاربرد دارد.
برای مثال، در اقتصاد، میتوان از روانشناسی برای فروش بیشتر با در نظر گرفتن سلیقههای مشتریان یا حتی تأثیرگذاری بر سلیقه آنان استفاده کرد. همچنین در سیاست، نحوه برخورد با مسائل میتواند به گونهای باشد که نه تنها موافقان را تشویق کند بلکه منتقدان را نیز آرام سازد. در عرصههای مختلفی مانند طراحی پوسترهای تبلیغاتی، تحرک عاطفی مردم برای مشارکت در رویدادها، تقویت اعتماد به نفس ورزشکاران یا ترغیب کارمندان به کار بهتر، روانشناسی نقشی حیاتی ایفا میکند. علاوه بر این، در نیروهای نظامی و تقویت روحیه خودباوری و ایمان به ارزشها مانند استقلال و آزادی، روانشناسی تأثیرگذار است. به طور کلی، در دنیای امروز هیچ بخشی از زندگی انسانی وجود ندارد که روانشناسی در آن نقش نداشته باشد، چرا که هر جایی که با رفتار یا فرآیندهای روانی انسان سروکار داریم، روانشناسی هم حضور دارد.
یکی از کاربردهای مؤثر روانشناسی، تأثیر آن در رسانههاست، به ویژه در فیلمها و سایر محصولات رسانهای که میتوانند تأثیرات عمیق و قابل توجهی بر نگرشها و احساسات مخاطبان داشته باشند. به عنوان نمونه، در فیلمی مانند «محاصره»، از تکنیکهای روانشناسی برای ایجاد حس ترس و انزجار نسبت به شعائر اسلامی استفاده شده است. داستان این فیلم درباره گروهی از مسلمانهاست که در نیویورک یک اتوبوس را به گروگان میگیرند. در این فیلم، با نمایش سمبلهای اسلامی مانند کعبه و مسجد الحرام و پخش اذان همراه با یک موسیقی خاص، احساس منفی نسبت به این شعائر در ذهن بیننده ایجاد میشود.
این تکنیک در واقع به استفاده از اصول روانشناسی مانند «شرطیسازی کلاسیک» برمیگردد. در این روش، بین صدا و تصویر ارتباطی ایجاد میشود تا در ذهن بیننده این تصاویر و صداها تداعی شود. به این صورت، هر بار که صحنههای خشونتآمیز نشان داده میشود، موسیقی خاصی پخش میشود که با اذان مرتبط است، و این موجب میشود که مخاطب در ناخودآگاه خود احساس بدی نسبت به اذان و شعائر اسلامی پیدا کند، حتی اگر به طور مستقیم اذان در فیلم شنیده نشود. این تکنیک نشان میدهد که چگونه رسانهها میتوانند از اصول روانشناسی برای تأثیرگذاری بر احساسات و نگرشهای مخاطبان استفاده کنند.
مشاوره روانشناسی بهعنوان یکی از شاخههای مهم علوم انسانی، تاریخچهای غنی و پویا دارد که ریشه در دوران باستان دارد. این علم از فلسفه و دین سرچشمه گرفته و با نظریات فیلسوفانی چون افلاطون، ارسطو و اندیشمندان مسلمان مانند فارابی، ابنسینا و غزالی شکل گرفته است. تحولات قرن نوزدهم و تأسیس نخستین آزمایشگاه روانشناسی توسط ویلهلم وونت در سال ۱۸۷۹، مشاوره روانشناسی را به یک علم مستقل تبدیل کرد. امروزه، این علم با رویکردهای مختلفی مانند رفتارگرایی، روانکاوی و شناختگرایی، به بررسی و درمان مشکلات روانی و رفتاری میپردازد. مشاوره روانشناسی نه تنها در حوزه بالینی، بلکه در زندگی روزمره نیز کاربردهای گستردهای دارد و به افراد کمک میکند تا با شناخت بهتر از خود و دیگران، زندگی سالمتر و متعادلتری داشته باشند. تحولات تاریخی این علم نشاندهنده پیوند عمیق آن با فرهنگ، دین و علم است.
در صورتی که تمایل دارید تا با دوره های تربیتی متنوع، اردو های ماجرا محور، پرونده های ویژه تربیتی و همچنین استفاده از ظرفیت مشاوران برجسته تربیتی کشوری بهره مند شوید، فقط کافی ست تا به سایت همیار 28 مراجعه کنید و از دوره ها و مقالات ما بازدید بفرمایید.خوشحال می شویم تا نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
همیار 28، یاری برای تربیت
0دیدگاه ثبت شده، نظر تو چیه؟